( اشعار مذهبی )
اشعار و دلنوشته های میلاد حضرت زینب کبری (س)
دین ما مدیون صبر و انقلاب زینب است
روشن این عالم ز نور آفتاب زینب است
چشم خود را زیرپای خواهر خود می گذشت
حضرت عباس هم خانه خراب زینب است
دستگیری دو عالم دست عباس علی است
جان عباسش قسم این انتصاب زینب است
فاضله ، زینب ، عفیفه ، قُرَهُ العینِ الحسَین
گوشه هایی از لقب های جناب زینب (س)
اشک چشم ما همه از اشک چشم خیس اوست
بارش باران دیده از سحاب زینب است
خواب دید از شاخه ای بشکسته آویزان شده
ظهر عاشورا همان تعبیر خواب زینب است
گفت : ای خالق ” تَقبَّل ” این قلیل خلق خویش
این یکی از هر دعای مستجاب زینب است
شد زمین لرزه پدیدار از کلام و نطق او
شام در زلزال نه در اضطراب زینب است
مردهاشان می زنند و گریه ، زنها می کنند
از زبان او بگویم این عذاب زینب است
کاش …. به دربان جنت گوید او از روی لطف
اذن ده “جعفر” رود این به حساب زینب است
شاعر : جعفر ابوالفتحی
*
*
*
ستاره جلوه شده در/دامن اُمّ ابیها
دیده گشوده به عالم/حضرت زینب کبری
طلیعه ی/نور خورشید وفا از خانه ی مولا مبارک
خنده ی بر/روی لبهای نبی و حیدر و زهرا مبارک
تولّد ِ/بانوی صبر و شهامت،زینب کبری مبارک
گوهر نایاب یا زینب کبری/خواهر ارباب یا زینب کبری
کوثر زهرا…یا زینب کبری
وزد به وادی عُشاق/نسیم جنت العلا
رسد ز شهیر مدینه/شمیم جنت العلا
ولادت ِ/روشنای چشم آل مصطفی بادا مبارک
ولادت ِ/او که باشد تشنه ی جام بلا بادا مبارک
ولادت ِ/مهربان یار شهید کربلا بادا مبارک
قبله ی حاجات یا زینب کبری/عمه ی سادات یا زینب کبری
کوثر زهرا…یا زینب کبری
.
خوشا خروش و رشادت/شکوه ِ فیض ِ سعادت
به یا حسین و یا زینب/خوشا جهاد و شهادت
تربت تو/در نماز عشق و ایمان بهر ما خاک سجود است
مرقد تو/از برای ما بهشت و هستی و بود و نبود است
فتنه ی شام/باعثش اسرائیل و آمریکا و آل سعود است
این بُوَد ما را تا پای جان مقصود/قوم تکفیری باید شود نابود
کوثر زهرا…یا زینب کبری
*
*
*
براي بارش رحمت خدا خدا كافي ست
براي عشق و جنون شهر كربلا كافي ست
براي بي خردان زرق و برق اين عالم
غبار چادر زينب براي ما كافي ست
(عليرضا خاكساري)
*
*
*
حسین و جلوه ی جمال خواهرش
میریم ما برا تبریکِ به مادرش
خانم جشن میلاد گلت مبارک
ما هم میخونیم اِن یکاد و تبارک
اینکه عصمت داوره دختر حیدره
به ملائک و نبی و زهرا(س)
به علیّ مرتضی مبارک
دختر حسینی فاطمه(س)
اومده آی عاشقا مبارک
دل و دلبر حسین یا زینب…
.
قنداقش به روی دستای مادره
با نگاش دل اهل بیت و می بره
اونکه به علی زینت و نور عینه
چشماش روشن از نگاهِ بر حسینه
ذکرش از همون ابتدا یا اباعبدا…
این همون بانوییه که داره
دل شب عزم سفر تا سحر
پرچم نهضت کربلا رو
می بره به سوی فتح و ظفر
دل و دلبر حسین یا زینب…
.
هستی ای قهرمان عشق حسینی
اُمید همه ی امّت خمینی
ما که همگی پیرو راه عشقیم
کاشکه ببینیم که زائر دمشقیم
میایم حرمت ایشالا با ذکر یا زهرا(س)
حرمت قرار بی قرارا
ملجأ و پناه غمگسارا
گدایی از در خونه ی تو
کار عشق هر ندار و دارا
دل و دلبر حسین یا زینب…
*
*
*
با خبر کرد نسيمي همه ي دنيا را
مطلاطم شده ديدند دل دريا را
گل سرخي که مي از قطره ي شبنم مي زد
مست مي کرد ز بوي نفسش صحرا را
چه صفايي چه هوايي چه دلي داشت زمين
شور مي داد ز حال خوش خود بالا را
چشمهايي به روي چشم دگر وا شد و بعد
دل مجنون کسي برد دل ليلا را
بين آغوش برادر چقدر آرام است
چقدر ناز ربودست دل بابا را
گوييا بار دگر حضرت پيغمبر ديد
عکسي از ماه رخ کودکي زهرا را
زينت خانه ي مهتاب به دنيا آمد
زينب حضرت ارباب به دنيا آمد
.
چهره اش منعکس از طلعت روي زهراست
عشق بازيش از آن حال و هوايش پيداست
حضرت زينب کبري خودش اقيانوسيست
گرچه چشمان پر از گوهر نابش درياست
اگر عباس علمدار صف کرب و بلاست
از ازل تا به ابد پرچم زينب بالاست
مادري کرد براي سه امامش زينب
پس ولايت به پرستاري او پا برجاست
سوره ي مريم قرآن نمي از تفسيرش
وسعت روح بزرگش چقدر نا پيداست
بهترين خوبترين خواهر دنيا آمد
حضرت فاطمه ي ديگر دنيا آمد
*
*
*
يا زينب كبري (س)
با خبر کرد نسيمي همه ي دنيا را
مطلاطم شده ديدند دل دريا را
گل سرخي که مي از قطره ي شبنم مي زد
مست مي کرد ز بوي نفسش صحرا را
چه صفايي چه هوايي چه دلي داشت زمين
شور مي داد ز حال خوش خود بالا را
چشمهايي به روي چشم دگر وا شد و بعد
دل مجنون کسي برد دل ليلا را
بين آغوش برادر چقدر آرام است
چقدر ناز ربودست دل بابا را
گوييا بار دگر حضرت پيغمبر ديد
عکسي از ماه رخ کودکي زهرا را
زينت خانه ي مهتاب به دنيا آمد
زينب حضرت ارباب به دنيا آمد
چهره اش منعکس از طلعت روي زهراست
عشق بازيش از آن حال و هوايش پيداست
حضرت زينب کبري خودش اقيانوسيست
گرچه چشمان پر از گوهر نابش درياست
اگر عباس علمدار صف کرب و بلاست
از ازل تا به ابد پرچم زينب بالاست
مادري کرد براي سه امامش زينب
پس ولايت به پرستاري او پا برجاست
سوره ي مريم قرآن نمي از تفسيرش
وسعت روح بزرگش چقدر نا پيداست
بهترين خوبترين خواهر دنيا آمد
حضرت فاطمه ي ديگر دنيا آمد
*
*
*
آسمان از ستاره لبریز است
آخر عمر فصل پاییز است
امشب از ذهن شاعرت بی بی
غزلی آمده که ناچیز است:
وقت بد مستی زحل آمد
اول مثنوی ، غزل آمد
عید نوروز ما مبارک شد
نو بهاری در این محل آمد
شب عیدی خدا چه عیدی داد!
عید “اهلا من العسل” آمد
ماهی قرمزی که در تنگ است
برج حوت است و در حَمَل آمد
بین آغوش ساقی کوثر
ساغری ناب و لم یزل آمد
آمد و بهر مردی زن ها
تا ابد اسوه و مَثل آمد
غزل امشب هوای روضه گرفت!
یادم آمد که روی تل آمد
هم زمان با صدای وااُماش
سوت و طبل و کف و کتل آمد…
(سروده: علي كاوند)
*
*
*
اي دست خدا و فوق هر دست علي
اي رشته ي كائنات در دست علي
دست من و دامنت كه امروز تورا
قنداقه ي زينب است در دست علي
*
*
*
کربلا شهريست اي دل شهريارش زينب است
اعتبارش از حسين و اقتدارش زينب است
نام زينب با حسين حک گشته در ايوان دل
دل که شد بيت الحسين نقش ونگارش زينب است
شيعه دارد در دلش يکتا کتاب قيمتي
ناشرش باشد حسين ، آموزگارش زينب است
هرکه نازد بر کسي زينب بنازد بر حسين
جان زهرا اين حسين دار و ندارش زينب است
(ابراهيم صاحبي)
*
*
*
امشب دلم به تاب و سرم گرم از تب است
امشب که از نسیم حضوری لبالب است
شمع است و شاهد است و شرابی که بر لب است
شور و شگفتی است و شبی عشق مشرب است
شامی که روشنایی روز است امشب است
امشب شب ملیکه دادار زینب است
**
این جلوه جلوههای شبی بیکرانه است
این جذبه جذبه حرمی بینشانه است
این سجده سجده بر قدمی جاودانه است
این شعله شعله نگهی عاشقانه است
از هر لبی که میشنوی این ترانه است
عالم محیط و نقطه پرگار زینب است
**
سّری رسید و معنی امالکتاب شد
نوری دمید و قبله هر آفتاب شد
چشمی گشود و چشم شقایق بخواب شد
زیباترین دعای علی مستجاب شد
زهراست این که در دل گهواره قاب شد
امشب تمام گرمی بازار زینب است
**
بر عرش سبز دست نبی تا که جا گرفت
نورش زمین و کل زمان را فرا گرفت
حتی بهشت سرمه از آن خاک پا گرفت
از عطر دامنش همه جا روشنا گرفت
آئینهای مقابل رویش خدا گرفت
تصویر جلوههای خداوار زینب است
**
این کیست این که سجده کند عشق در برش
این کیست این که سینه درند در برابرش
این کیست این که از جلوات مطهرش
عالم نبود غیر غباری ز محضرش
فرموده است از برکاتش برادرش
آئینهدار حیدر کرار زینب است
**
تا کوچهاش قبیله لیلا ادامه داشت
تا خانهاش گدایی عیسی ادامه داشت
در چشم او تلاطم دریا ادامه داشت
بر قامتش قیامت مولا ادامه داشت
زینب نبود حضرت زهرا(س) ادامه داشت
خاتون خانهدار دو دلدار زینب است
**
سرچشمههای پرطپش کوهسار از اوست
دریا از اوست جذبه هر آبشار از اوست
تیغ کلام فاطمیاش آب دار از اوست
تفسیر آیههای غم و انتظار از اوست
آری تمام هیمنه ذوالفقار از اوست
از کربلا بپرس علمدار زینب است
**
سوگند بر شکوه دل مرتضاییاش
بر جلوههای حیدریاش مجتباییاش
سوگند بر تقدس کرب و بلاییاش
بر ریشههای چادر سبز خداییاش
سوگند بر نماز شب کبریاییاش
تا روز حشر کعبه ایثار زینب است
**
شمس حجاب گنبد دوار زینب است
بدر سپهر عصمت و ایثار زینب است
محبوبه ي حبیبه ي دادار زینب است
مسطوره سلاله اطهار زینب است
اذن دخول در حرم یار زینب است
منصوره نرفته سر دار زینب است
**
نون و قلم نبی است و ما یسطرون حسین
طاق فلک علی است به عالم ستون حسین
خلقت تمام حضرت زهراست خون حسین
هستی تمام ظاهر و مافی البطون حسین
با یک قیامت است هم الغالبون حسین
در این قیام نقطه پرگار زینب است
**
سردار سرسپرده جولان عشق کیست؟
تنها امیر فاتح میدان عشق کیست؟
عشق است حسین و گوش به فرمان عشق کیست؟
روح دمیده در تن بیجان عشق کیست؟
علامه مفسر قرآن عشق کیست؟
تفسیر آیهها همه اسرار زینب است
**
ققنوس وهم از پی او در توهم است
فانوس وصف در صفت وصف او گم است
قاموس اقتدار و وقار و تلاطم است
پابوس او تمامی افلاک و انجم است
کابوس شام و دولت نامرد مردم است
بر فرق ظلم تیغ شرر بار زینب است
**
پیداترین ستاره دیبای خلقت است
زیباترین سروده لبهای خلقت است
زهراترین زهره زهرای خلقت است
لیلاترین لیلی لیلای خلقت است
شیواترین سئوال معمای خلقت است
گنجینه جزیره ي اسرار زینب است
**
ذرات و کائنات همه مرده یا خموش
در احتجاج بود زنی یک علم به دوش
قلب جهان به عمق زمین غرق جنب و جوش
آتشفشان قهر خداوند در خروش
هوهوی ذوالفقار علی میرسد به گوش
این رعد و برق نیست که انگار زینب است
**
خورشید روی قله نی آشکار شد
کوچکترین ستاره سر شیرخوار شد
ناموس حق به ناقه عریان سوار شد
هشتاد و چهار خسته به هم همقطار شد
زیباترین ستاره دنبالهدار شد
در این مسیر نور جلودار زینب است
**
چشم ستاره در به در جستجوی ماه
بر روی نیزه دیده زینب گرفت راه
مبهوت مینمود به سرنیزهای نگاه
آتش کشید شعله ز دل تا کشید آه
کای جان پناه زینب و اطفال بیپناه
راحت بخواب چونکه پرستار زینب است
**
پشتش شکست بس که بر او آسمان گریست
حتی به حال و روز دلش کاروان گریست
از خندههای حرمله و ساربان گریست
بر گیسوان شعله ور کودکان گریست
از ضربههای دم به دم خیزران گریست
بر خیل اشک قافله سالار زینب است
**
آن شانه صبور صبوری زما ربود
آن قامت غیور قیامت بپا نمود
آن شیرزن حماسه عباس را سرود
با دست خویش بیرق کرب و بلا گشود
بر بالهای زخمیاش ای وای جا نبود
غم را بگو بیا که خریدار زینب است
**
زینب اگر نبود اثر کربلا نبود
شیرازهای برای کتاب خدا نبود
زینب اگر نبود علم حق به پا نبود
این خیمهها و پرچم و رخت عزا نبود
یک یا حسین بر لب ما و شما نبود
در کار عشق گرمی بازار زینب است
**
با این که قد خمیدهام و داغ دیدهام
فتح الفتوح کردهام هرجا رسیدهام
گر نیش کعب نی به وجودم خریدهام
گر طعم تازیانه چو مادر چشیدهام
چون کوه ایستادهام ای سر بریدهام
در اوج اقتدار جهاندار زینب است
**
زینب کجا و خنده اشرار یا حسین
زینب کجا و کوچه و بازار یا حسین
زینب کجا و مجلس اغیار یا حسین
زینب کجا و این همه آزار یا حسین
زینب کجا و طشت و سر یار یا حسین
در پنجههای بغض گرفتار زینب است
**
از نای من به ناله چو افتاد نای نی
عالم شنید از پس آن هایهای نی
تو بر فراز نیزه و من در قفای نی
آنقدر سنگ خوردهام از لابهلای نی
تا اینکه یافتم سرت از رد پای نی
هجران توست آتش و نیزار زینب است
**
قرآن بخوان که حفظ شود آبروی تو
رنگین شده است ساقه نی از گلوی تو
در حسرتم که نیزه کند شانه موی تو
ای منتهای آرزویم گفتوگوی تو
ای نازنین بناز خریدار زینب است
(محسن عرب خالقي)