( سروده های زیبا )
گوهر کمیاب …
مرا در عشق خود بی تاب گردان
بری از خورد و نام و خواب گردان
غـزل در سینـه ام جـوشـد برایت
دلــم را از غــزل پـر آب گــردان
رهــم ده در حــریم بـارگــاهت
مـریــد حلقــه ی احبــاب گـردان
دلم را گوهـری از کـان خـود ده
امیــن گــوهــر کمیـــاب گـردان
تکـانی ده، دلـم ریــزد غبــارش
مهیــا بـر شـراب نـاب گــردان
تو بشکاف اندرونم هسته ی عقل
مــرا جــزو اولــوالالـباب گردان
من از شهــد لبــانت می بنــوشم
مرا زآن شهـد لب سیـراب گردان
تو آن سر حلقه ی عشقی در عالم
مرا در حلقه ات سیماب گردان
بـــزن شــلاق درد اشتیـــاقـم
روان از دیـده ام خوناب گردان
تـو را بـاشـد چهـی انـدر زنخـدان
دلـم را در چهت پرتاب گردان
تـو را زلفـی بـود پرچین و پرتاب
دلـم را صید آن پرتاب گـردان
تو دست رستـم از خنجـر بگردان
رهـایش از غم سهـراب گردان
دل الیــار را در جــوی مویـت
به قابـی برده و بی قـاب گردان
الیار (جبار محمدی )
برچسب هاابیات الیار (جبار محمدی) اشعار الیار (جبار محمدی) اشعار زیبا اشعار و سروده های دلنشین الیار الیار (جبار محمدی) بیت زیبا جبار محمدی دفتر اشعار الیار (جبار محمدی) دلنوشته دلنوشته های الیار (جبار محمدی) دلنوشته های سایت زمزار سایت دلنوشته سایت شعر سایت غزل سروده سروده های الیار (جبار محمدی) سروده های عارفانه شاعرانه ها شعر شعر زیبا شعر زیبا و دلنشین شعر زیبا و عارفانه شعر و سروده زیبا غزال غزل غزل غزل زیبا و دلنشین غزل عاشقانه غزلیات الیار (جبار محمدی) گوهر کمیاب مرا در عشق خود بی تاب گردان