( اشعار و دوبیتی های زیبا برای امام زمان عج )
هی گنه کردم و هی جار زدم بیا
من ندانم چه شود عاقبت کار، بیا
خود بگفتی دعا بهر ظهورت بکنیم
خواندمت خسته ام ای یار بیا …
*
*
چه کنم چه چاره سازم که شوم فدای مهدی
چه کنم که من ببینم رخ دلربای مهدی
چه خوش است آن زمانی برسد که زنده باشم
من بینوای مسکین شنوم صدای مهدی
*
*
دیده هامان ز فراق است که بارش دارد
قلب ها از تپش عشق تو لرزش دارد
این دل خسته ز دوری و فراقت آقا
روز هایی که نبودید شمارش دارد
*
*
همه هست آرزویم شرف لقای مهدی
چه خوشست گر ببینم رخ دلربای مهدی
چه خوشست روز جمعه ز کنار بیت کعبه
به تمام اهل عالم برسد صدای مهدی
*
*
٦٠ثانیه دیرآمدن صبح زمستان باعث شده یلدا همه بیدار بمانیم!
١٠قرن نیامد پسر فاطمه…
اما نشدثانیه ای…
تشنه دیدار بمانیم؟
– اللهم عجل لولیک الفرج –
*
*
خواهی که دلم پر آه باشد ، باشد
چشمم به در و به راه باشد ، باشد
گر خواسته ی شما در این ست دلم
در حسرت یک نگاه باشد ، باشد
*
*
خرم آنروز که مشتاقی به یاری برسد
آرزومند نگاری به نگاری برسد
لذت وصل ندانست مگر آنکس…
که پس از دوری بسیار به یاری برسد
*
*
از قعر زمین به اوج افلاک سلام
از من به حضور حضرت یار سلام
صبح است دلم هواییت شد مولا
از جانب قلب من بر آن یار سلام
*
*
بیا ماه منو یلدای من باش
شب بارانی ی دی ماه من باش
بیا زیباترین مجنون این شب
یه عمری با منو لیلای من باش
*
*
وصف چشمان تو،سخت ست زبس زیبایی
وسف هم نیست به این ماهی و آقایی
درمقام تو،همین بس که همه میگویند
تو گل سر سبدفاطمه ی زهرایی
*
*
از هجر بی پایان امان مهدی
غروب جمعه و هجران مهدی
امان از آن زمانیکه بیفتد به روی نامه ام چشمان مهدی
دلش میگیردو با چشم گریان بگوید این هم از یاران مهدی
*
*
دعا برای ظهورش چه لذتی دارد
غلام درگه مهدی چه عزتی دارد
بمان همیشه منتظر و بی قرار دیدارش
که انتظار ظهورش چه قیمتی دارد
*
*
دلم گرفته از اين انتظار يلدايی…
دقايقم همه غرق “چه وقت می آيی؟
نوشته اند “صدايش کنيد می شنود!
صدات می زنم آخر کجای دنيايی؟
بگو چه وقت می آيی؟ ببين که دلهامان
دگر قبول ندارد هنوز و امايی
شنيده ام نمی آيد بهار با يک گل .
بهار من، گل نرگس! تویی که می آيی
و باز نقطه سر خط، نريز اشک ای چشم!
تمام می شود اين انتظار يلدايی
*
*
پای یلدای دلت یواشکی زمزمه کن
زیر لب یه یادی از نور دل فاطمه کن
چشماتو خیرہ کن و سورہ والعصر رو بخون
یه دعا برا ظهور پسر فاطمه کن
*
*
تو که آشنای اهل دردی
تو که دست کسی را ردنکردی
بگو حالا که دلهامان شکستست
دلت می آید آیا برنگردی؟
*
*
والشمس که بی روی تو من حیرانم
والفجرکه بی وصل تو در بحرانم
والیل که چون موی تو روزم تاریک
والعصر که بی عشق تو در خسرانم
*
*
درغم هجرتو در سوز و گدازیم
تابه کی زین غم جانکاه،بسوزیم و بسازیم
آید آن روز که در باز کنی،پرده گشایی
تابه خاک قدمت،جان وسرخویش ببازیم
*
*
60ثانیه دیر آمدن صبح زمستان
باعث شده یلدا همه بیدار بمانیم
10قرن نیامد پسر فاطمه اما
شد ثانیه ای تشنه دیدار بمانیم؟
*
*
گفتم که روی ماهت از ما چرا نهان است
گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است
*
*
ای کاش همیشه یاورت باشم من
در وقت ظهور،محضرت باشم من
هر چند که نامه ام سیاه است ولی
بگذار سیاه لشکرت باشم من
*
*
شاها نظری کن دل مسکین گدارا
بگذاربه چشمان ترم،آن کف پارا
از بهر ظهور تو دعا میکنم هرشب
یک باراجابت بنماخواهش مارا
ای خاک درت تاج سرم مهدی زهرا
نومیدمکن ازدرت این بی سروپارا
*
*
دیده هامان ز فراق است که بارش دارد
قلب ها از تپش عشق تو لرزش دارد
این دل خسته ز دوری و فراقت آقا
روز هایی که نبودید شمارش دارد
*
*
برجلوه ی روی ماه مهدی،صلوات
بر جذبه ی هر نگاه مهدی،صلوات
ما را نبود چو هدیه ای در خور او
بفرست به پیشگاه مهدی ، صلوات
*
*
در هوس دیدن رویت
دل من تاب ندارد
نگهم خواب ندارد
قلمم گوشه دفتر
غزلم ناب ندارد
همه گویند به انگشت اشاره
مگر این عاشق دلسوخته،ارباب ندارد
*
*
طاقتم طاق شد و از تو نیامد خبری
جگرم آب شد و از تو نیامد خبری
عاشقانی که مدام از فرجت میگفتند
عکسشان قاب شد و از تو نیامد خبری
*
*
شنبه شد پنجره از آمدنت وامانده
دو سه تا دلهره از جمعه ز تو جامانده
جمعه و شنبه دگر فرقی ندارد بی تو
تا میان من و تو فاصله بر جا مانده
*
*
جمعه یعنی عطر نرگس در هوا سر میکشد
جمعه یعنی قلب عاشق سوی او پر میکشد
جمعه یعنی روشن از رویش بگردد این جهان
جمعه یعنی انتظار مهدی صاحب زمان
*
*
صد هزار اولیا ، روی زمین
از خدا خواهند مهدی را یقین
یا الهی ، مهدیم ، از غیب آر
تا جهان عدل گردد آشکار
*
*
هر کجا سلطان هست،دورش سپاه و لشگر است
پس چرا سلطان خوبان بی سپاه و لشگر است؟
با خبر باشید ای چشم انتظاران ظهور
بهترین سلطان عالم از همه تنها تر است
*
*
گل نرگس!چه شود بوسه به پایت بزنم
تا به کی خسته دل از دور صدایت بزنم
گل نرگس!نکند مهر ز من برداری
داغ دیدار رخت را به دلم بگذاری
*
*
قلب را با بیقراری ساختند
ابر چشمم را بهاری ساختند
انتظارت افضل اعمال من است
هر کسی را بهر کاری ساختند
*
*
جمعه احوال عجيبي دارد
هر كس از عشق نصيبي دارد
در دلم حس غريبي جاري است
و جهان منتظر بيداري است
جمعه، با نام تو آغاز شود
يابن ياسين همه جا ساز شود
جمعه يعني غزل ناب حضور
جمعه ميعاد گه سبز حضور
جمعه هر ثانيه اش يكسال است
جمعه از دلهره مالامال است…
ابر چشمان همه باراني است
عشق در مرحله پاياني است
كاش اين مرحله هم سر مي شد
چشم ناقابل ما تر مي شد…
*
*
کی شود در ندبه های جمعه پیدایت کنم
گوشه ای تنها نشینم تا تماشایت کنم
مینویسم روی هر گل نام زیبای تو را
تا که شاید این جمعه ملاقاتت کنم
*
*
این دیده نیست قابل دیدار روی تو
چشمی دگر بده که تماشا کنم تو را
تو در میان جمعی و در تفکرم
کاندر کجا روم و پیدا کنم تو را
*
*
ای لطف تمام یا مهدی ادرکنی
ای فیض مدام یا مهدی ادرکنی
بر محضر پاکت ای امام معصوم
پیوسته سلام یا مهدی ادرکنی
*
*
ای کاش امام منتظر بر میگشت
با سیصد و سیزده نفر برمیگشت
در حسرت و اشک سالها پوسیدم
ای کاش که زود از سفر برمیگشت
*
*
هوای سینه ام تنگ است، برگرد،
نفس بی رنگِ بی رنگ است، برگرد…
زمین روی مدارش نیست، انگار،
دو تا پای زمان لنگ است، برگرد…
*
*
دل ها همه منتظر برای فرج است
در نای بنفشه ها نوای فرج است
ذکری که حجاب غیبت از او میگیرد
ای عاشق منتظر ، دعای فرج است
*
*
سر عاشق شدنم لطف طبیبانه توست
ورنه عشق تو کجا این دل بیمار کجا
کاش در نافله ات نام مرا هم ببری
که دعای تو کجا عبد گنه کار کجا
*
*
گلی گم کرده ام ای حیّ دادار
که دارد عطر روی آل اطهار
هوای وصل او دارم همه عمر
دم گورم، الهی همرهم دار
ره وصل گل روی مرادم
که راه مرگ مارا کرده هموار
در آورده دمارِ عمر ما را
که وصل روی او را دارم اصرار
سرآمد عمرم اَر آواره گی ها
ولی دارم هوای کوی دلدار
ألا ای مصلحِ اولادِ آدم
رسی کی دادِ دلهای هوادار
گرامی گوهری گم کرده دارم
که او هم در دلم دارد سر کار
دوصد سال ار دهد عمرم همه درد
رود در سر مرا همواره مسمار
هوای کوی او دارم مکرر
مگر در راه او گردم در آوار
رها کردی مرا آواره گردم
که گردد کم همی آمار و طومار
که عمری سائل کوی مرادم
مرادم، کی دهی سردار احرار
گره دارد امور اهل عالم
که سرها می رود محروم در دار
رسد کی دادرس، دادِ دلِ ما
عدو همواره می گردد طمع کار
الهی عالماً در راهِ اسلام
همه آماده اما کو علمدار
*
*
ای یوسف زهرا سفرت کی به سر آید
با دست ٺو کی نخل عدالت ثمر آید
از پیک صبا کی شنوم آمدنت را
کی بانگ انا المهدیت از کعبه برآید
*
*
مهدیا منتظرانت همه در تاب و تبند
همه اهل جهان ، جمله گرفتار شبند
چو بیایی غم و ظلمت برود از عالم
شاد گردد دل آنان که گرفتار غمند
*
*
راستش دیگر از این فاصله ها دلسردم
از نوشتن به امید صله ها دلسردم
مدتی هست که ظرف گله ام سر رفته
خودم از دست خودم حوصله ام سر رفته
*
*
دل از نگاه تو مسرور میشود برگرد
غم زمانه ز دل دور میشود برگرد
چمن شود طرب انگیز با شکفتن تو
حریم کعبه پر از نور میشود برگرد
*
*
دست مرا بگیر که در ابتدای راه
وامانده است نفس ضعیف و ذلیل من
چشم امید من به قنوت نماز توست
درمانده از دعاست زبان علیل من
*
*
مرا از شرمساری ها رها کن
ز دست بی قراری ها رها کن
بیا یک صبح آدینه دلم را
از این چشم اتنظاری ها رها کن
*
*
دیدن روی تو بر دیده جلا می بخشد
قدم یار به هر خانه صفا می بخشد
بدتر از درد جدایی به خدا دردی نیست
خاک پا های تو گفتند دوا می بخشد
*
*
با چه رویی بنویسم که بیا مهدی جان
شرم دارم،خجلم من ز شما مهدی جان
چه کریمانه به یاد همه ی ما هستی
آه از غفلت روز و شب ما مهدی جان
*
*
گفتم که خدا مرا مرادی بفرست
طوفان زده ام راه نجاتی بفرست
فرمود که با زمزمه یا مهدی
نذر گل نرگس صلواتی بفرست
*
*
سلام ای صاحب دنیا ، کجایی؟
گل نرگس بگو مولا ، کجایی؟
جهان دلتنگ رویت گشته ، بنگر
تو ای روشنگر شبها ، کجایی؟
*
*
بیاکه وقت توبسیارو وقت من تنگ است
دو روز آخرعمر است وگوش بر زنگ است
بیا که دل بیمار من شفا بخشی
وگرنه عاشق چون من برای تو ننگ است
*
*
آرزویم شده بی رنگ شود فاصله ها
در مسلمانی ما ننگ شود فاصله ها
بارالها برسان آن مه در پرده غیب
فرجی کن که کمی تنگ شود فاصله ها
*
*
میترسم از آن لحظه که عمرم به سر آید
مهتاب رخت بعد غروبم به در آید
میترسم از آن دم که بیایی و نباشم
جان از بدنم رفته و عمرم به سر آید
( زمزار )