( سوم شعبان سالروز ولادت امام حسین سلام الله علیه )
دل نوشته هایی برای ولادت امام حسین (ع)
طلوع آفتاب جمال حسین(ع)
سلام بر تو که گلویت، بوسه گاه پیامبر بود. ای خلاصه فاطمه و علی! بر ما بتاب که در تیرگی خاک، بی آفتاب یاد تو، پامال عبور روزهاییم و تنها عشق است که میتواند در تعریف تو، قد راست کند. امروز، خانه محقر علی، در آفتاب جمال تو، به مرکزیّت عالم، شناخته خواهد شد و نورِ سرگردانِ حسین که سالها پیش از خلقت آدم در افلاک غوطه میخورد، در قاب جسم خویش، حلول خواهد کرد.
بیا ای همبازی جبرئیل و پیمبر، که عشق تو، هول قیامت و سکرات مرگ را بر ما آسان میکند.
سلام کردم و به من تبسمت جواب داد فتاد سایه ات سرم، دوباره آفتاب داد
چهار سوی خانهام سلام میفرستمت سلام دادم و به من دعای مستجاب داد
*
*
**
*
*
رهائى فطرس
امشب اى ياران نويد آورده ام
مژده از عيدى سعيد آورده ام
ماه شعبان است و ماه رحمت است
غرق شادى قلب آل عصمت است
خاصه امشب سوم اين ماه نور
ماه فيض و عزت و ماه سرور
ماه لطف و رحمت پروردگار
جلوه دار طلعت هشت و چهار
بس از اين مه پيك سرمد مى رسد
از فضا بوى محمد مى رسد
امشب عيد افتخار آدم است
عيد مولود عزيز خاتم است
مژده بايد گفت عبداللَّه را
مولد مسعود ثاراللَّه را
امشب آرى مقتدا از ره رسيد
سومين نور هدى از ره رسيد
عاشقان فيض جلى را بنگريد
نور چشمان على را بنگريد
جبرئيل است و ملك در زمزمه
روى آورده به بيت فاطمه
جمله سرمستند از بوى حسين
شيفته بر روى دلجوى حسين
دم به دم گويند با شور و شعف
تهنيت بر احمد و مير نجف
هم به زهرا مادر آن نازنين
بر زبان دارند صدها آفرين
وقت آن شد فطرس آيد پيشتر
آنكه باشد از همه دلريشتر
آنكه از قهر الهى سوخته
ديده بر فيض حسينى دوخته
بال و پر بر مهد مولا مى كشد
پر به سوى آسمانها مى كشد
بر زبان دارد به وجد و شور و شين
اين منم آزاده ى دست حسين
هر كه از جا به عزّ و احترام
سوى مولايم كند عرض سلام
اين ارادت را به تكريم و شتاب
مىرسانم محضر آن مستطاب
اى خوشا تائب كه با شوقى تمام
بر عزيز فاطمه گوئى سلام
*
*
**
*
*
امام عاشقان
اى دل دوباره قلب ما را شاد كردند
مرغ دل ما را زغم آزاد كردند
گفتند ميلاد امام عاشقانست
زين مژده خيل عاشقان را شاد كردند
وقتى شكوفا شد گل رويش ملائك
جشن طرب برپا در اين ميلاد كردند
امشب خطيبان فلك بر منبر نور
در وصف و مدحش خطبه ها ايراد كردند
وارستگان عشق با نور ولايش
بنيان عشق و معرفت بنياد كردند
از تابش مهر هدايت بود از اول
گم كرده راهان را اگر ارشاد كردند
هر كس چو فطرس روى بر اين آستان كرد
او را ز بند درد و غم آزاد كردند
بوسيد تا زير گلويش را محمد
قدوسيان از كربلايش ياد كردند
آن دم كه زهرا بر حسينش گريه مى كرد
پيغمبر و حيدر ورا امداد كردند
قنداقه اش را تا خدا بردند و در عرش
خاصان درگاه خدا را شاد كردند
روزى كه او را باز هم بر عرش بردند
كروبيان ناله كنان فريادكردند
يك قطره از درياى وصف او نگفتند
هر چه »وفائى« شاعران انشاء كردند
*
*
**
*
*
در دوستیِ حسین علیه السلام
هیچ سجاده ای باز نشد که نام تو را رمز عبور خود نکرد، یا حسین!
خاکِ تو، آبروی سجده من است و آب، با تولد تو، در فرهنگ لغات دلم، هم خانواده حسین شد.
آنکه تو را زیارت کند، هزار هزار درجه نزد خداوند به او عطا کنند؛ چراکه باران مهرِ تو، پوسته سخت دانه دل را میشکافد.
یا حسین! از قرن های آن سوی تقویم، وقتی نوازشِ نور تو در رگهایمان جاری میشود، چه تماشا دارد لذت گم شدن و غرق شدن در اسمت!
*
*
**
*
*
مژده ای دل که دگر سوم شعبان آمد
پیک شادی ز بر حضرت جانان آمد
مژده ای دل که برای دل غمدیده ما
هدهد خوش خبر از نزد سلیمان آمد
خیز ای دل تو بیارای کنون بزم طرب
که دگر موسم اندوه به پایان آمد
مطربا نغمه نو ساز کن و پای بکوب
که به ما مژده وصل شه خوبان آمد
ساقیا باده بده خود بنما سرمستم
زان میای کو به تن خسته ما جان آمد
ظلمت و تیرگی شام الم رفت کنون
روز شادی شد و خورشید فروزان آمد
غنچهی دهر در این روز بخندید دگر
که به بستان علی نوگل خندان آمد
عطر پاشید به بستان که همه عطرآگین
سمن و یاسمن و سنبل و ریحان آمد
بلبل از لب به ترنم بگشاید نه عجب
که به گلذار نبی بلبل خوش خوان آمد
گوهری از صدف بحر کرم گشت عیان
که به توصیف رخش لولو مرجان آمد
که به توصیف رخش لولو مرجان آمد
نور حق جلوه به برج شرف زهرا کرد
بین به این نور که این گونه درخشان آمد
وه چه روزی است مبارک ز قدوم شه دین
موسم مغفرت و رحمت یزدان آمد
روز فرخنده میلاد حسین ابن علی(ع)
مژدهی خامُشی آتش نیران آمد
باعث کون و مکان منشاء ایجاد حسین
که وجودش به جهان مفخر انسان آمد
مظهر ذات خدا سبط رسول دو سرا
نور چشمان علی آن شه مردان آمد
حیف و صد حیف که در واقعه کرب و بلا
بر تن خسته او ظلم فراوان آمد
بر سر عهد و وفا در ره معشوق نگر
خود فدا کرد که سالار شهید آن آمد
ای غلامان اگرت بار گنه سنگین شد
غم مخور چونکه حسین شافع عصیان آمد
*
*
**
*
*
حُسن یکتا را ببین زلف دو تا دارد حسین
شورش امکان اگر طرح محیط دهر ریخت
بر دو عالم سایه بال هما دارد حسین
نیست بی عشق حسینی ذره ای در ذات دهر
در حقیقت تکیه بر ارض و سما دارد حسین
می کند هر قطره اش ایجاد گلزار شهید
دست همت بر سر شاه و گدا دارد حسین
ای طبیعت مردگان غوغای محشر بر کنید
چون به خاک قربتش آب شفا دارد حسین
جنس مردان خدا را از شهادت باک نیست
در کف پای جنون رنگ حنا دارد حسین
خیمه هل من معین را لشکر امداد کو؟
تا قیامت برکف بانگ رسا دارد حسین
عالم از اوغوطه در طوفان خون خواهد زدن
ای طبیعت مردگان غوغای محشر بر کنید
چون به خاک قربتش آب شفا دارد حسین
جنس مردان خدا را از شهادت باک نیست
در کف پای جنون رنگ حنا دارد حسین
خیمه هل من معین را لشکر امداد کو؟
تا قیامت برکف بانگ رسا دارد حسین
عالم از اوغوطه در طوفان خون خواهد زدن
بحر اگر توفد به وسع دیده جا دارد حسین
سیر این وادی نما در خویشتن گر عارفی
خویشتن هم زانکه شوق کربلا دارد حسین
“احمد” از خُمخانه شاه شهیدان مست شد
بی دلان عشق را زیرا هوا دارد حسین
*
*
**
*
*
شفیع قیامت
حسین، تنها واژه ای است که وقتی زاده شد، برخاست؛ مثل عطر، وقتی که سرِ مظروف آن را جدا میکنند و سرریز میشود.
تکرار تو بر نوارهای سبز دیوارهای مسجد، یادمان داد که تو بیش از یک نفر بودی. تو را باید آنقدر نوشت، تا محراب و جانماز و نقش اسلیمی طاق نماهای زمین، به ناتمامِی تو اقرار کنند؛ یا حسین!
«در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم به گفتگوی تو خیزم به جستجوی تو باشم»
*
*
**
*
*
به سوم مه شعبان مدینه پر نور است
بساط جشن به درگاه داوری جور است
قدم زند به جهان دومین گل زهرا
برادرش حسن از این قضیه مسرور است
فرشتگان خدا بهر تهنیت آیند
ببین که فطرس بشکسته بال منصور است
حسین خوانده ورا جد او به نام اکنون
و این زسوی خدایش به وحی دستور است
به روز سوم شعبان بیامده ماهی
که چشم دشمن دین از تلاء لوءش کور است
برای جمله جوانان جنتی آقاست
به جانفشانی در راه دین مشهور است
بگفت رسول خدا،او زمن ،من از اویم
ودوستدار حسین با خدای محشور است
حسین خون خدا باشد وزخون حسین
درخت دین به ابد برقرار ومعمور است
به زادروز حسینی دلم بسی شاد است
زیارت حرمش آرزوی منظور است
کبوتر دل من با هوای شش گوشه
درون سینه به عشق حسین مهجور است
به روز سوم شعبان خدا تبارک گو
به آفرینش مخلوق خویش مغرور است
به روز سوم شعبان گذار جن وملک
به کربلا فتد وگاه شادی وشور است
به روز سوم شعبان به کربلا آید
امام ما که رخش در نقاب مستور است
به روز سوم شعبان خدا نصیبم کن
زیارت حرم آنکه وتر موتور است
*
*
**
*
*
ای که در مقــدم تـو بـاد صبــا گُل ریزد
پیـک شادی به نثارت همه جا گُل ریزد
شب میلاد تو عالم اگر عطـر آگیـن است
جبـرئیـل از در و از بـام و هـوا گُل ریزد
ای گُل سـرسبـد گلشـن زهـرا، جبـریل
گربه پـای تو نـریـزد به کجـا گُل ریزد
فطـرس از مقـدم تو شکـر خـدا می گوید
بـال بگشـوده و بر ارض و سما گُل ریزد
خبـری گر ز جمـال تـو بـه یوسف بـرسد
ز سـرشک شعف خود همه جا گُل ریزد
هرکسی نقش ببنـدد به لبش نام حسین
گـوئی از شـاخـۀ پُـربـار وفـا گُل ریزد
ای بقـا یـافتـه دین از تو، به پاس قدمت
خضـر پیـوستــه لب آب بقـا گُل ریزد
احتـرام حـرم از منـزلت و حُرمت توست
هاجر از شـوق تو در سعی و صفا گُل ریزد
هـر زمـانی کـه بـه محـراب نیایش آئی
روی سجّــادۀ محـراب دعـا گُل ریزد
گلفروش چمن عشقی و غیر از تو چه کس
در ره دوست گــه رنـج و بـلا گُل ریزد
تُربت اطهـر و ایثـار تو از بس خوشبوست
گـوئی ازخاک تو در کرب و بـلا گُل ریزد
می چکـد گر که ز چشمان «وفائی»اشکی
به روی خـاک تـو بـا اهـل ولا گُل ریزد
( زمزار )