شب چله

اشعار کوتاه؛ عاشقانه های شب چله

اشعار کوتاه درباره شب یلدا (چله)

عاشقانه های شب چله

از من عبور کن
شاعر ناگفته‌های دوردست
بیش از این بر زمستان من یلدا نریز
که من شب‌ها بی روز را جایگزین
شب نشینی‌های بی تو کرده‌ام
اما
در نبود تو
هنوز هم ردّپاهایی هستند
که ستاره می‌نویسند و
در بال‌های من تزریق می‌کنند
بخاری از این پنجره منجمد
برنخواهد خواست …

( فرشته مه نگار )

*

*

در شب یلدای عشقت شب نشین باده ام
خسته از دلتنگی‌ات با جام‌ها جان داده ام

نیستی هر لحظه اما با منی در شعر من
با خیالت مست در آغوش غم افتاده ام!

(مینا معمار طلوعی)

*

*

دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
این همه رنگِ قشنگ ازکفِ دنیا برود

هرکه معشوقه برانگیخت گوارایش باد
دلِ تنها به چه شوقی پی یلدا برود؟

( یغما گلرویی )

*

*
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده خلوت این غمکده بالا زد و رفت

کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد
خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت

درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد
آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت

خرمن سوخته ما به چه کارش می‌خورد
که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت

رفت و از گریه توفانی‌ام اندیشه نکرد
چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت

بود آیا که ز دیوانه خود یاد کند
آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت

سایه آن چشم سیه با تو چه می‌گفت که دوش
عقل فریاد برآورد و به صحرا زد و رفت

( هوشنگ ابتهاج )

*

*

تو که کوتاه و طلایی بکنی موها را
منِ شاعر به چه تشبیه کنم یلدا را؟

مثل یک کودک مبهوت که مجبور شود
تا به نقاشی‌اش آبی نکشد دریا را

حرف را می‌شود از حنجره بلعید و نگفت
وای اگر چشم بخواند غمِ ناپیدا را

عطر تو شعر بلندی است رها در همه سو
کاش یک باد به کشفت برساند ما را

تو همانی که شبی پر هیجان می‌آیی
تا فراری دهی از پنجره‌ها سرما را

فال می‌گیرم و می‌خوانی و من می‌خندم
بنشین چای بخور خسته نباشی یارا!

( مهدی فرجی )

*

*

باز هم از تو نوشتم بدنم می‌لرزد
من نفس می زنم و پیرهنم می‌لرزد

آمدم فال بگیرم مثلا یلدا بود
شعری آمد که همه جان و تنم می‌لرزد

بعد تو یاس خزان کرد قناری‌ها مُرد
بغض را می خورم اما دهنم می‌لرزد…

( ساقی سلیمانی )

*

*

پاییز کشید آهی، در مزرعه بلوا شد
موهات بهم خوردند، کم کم گره‌ها واشد…

رفتی و هر از گاهی پاییز کشید آهی
روزم شب یلدا شد، شب روز مبادا شد

هی یاد تو افتادم چشمم که به ماه افتاد
پس خیره به او ماندم، آنقدر که فردا شد

تو پر، همه دنیا پر، چشمان غزل‌ها تر
هی ـ یک من بی تو ـ در، آیینه تماشا شد

خندیدم و با تردید آیینه به من خندید
یک سنگ به دستم دید، در آینه بلوا شد …

( حسن اسحاقی )

*

*

تند و غضبناک، سخت و سرکش و توسن
از در مجلس درآمد آن بت رعنا

روی سپیدش، برابر مه گردون
موی سیاهش، پسر عم شب یلدا

لعبت شیرین، ترش رو گر که ننشیند
مدعیانش طمع برند که حلوا

(علی اکبر شیدا)
*

*

شب یلدا شد و میلاد خوش ایزد مهر
زایش نور از این ظلمت تاریک سپهر

شب یلدا شد و آمد مه دی سوی مدار
چو گل آویخته بر طره گیسوی نگار

شب یلدا شد و بر سفره دل باده عشق
رخ معشوقه و مدهوشی دلداده عشق

شب یلدا شد و گرمست تب ناز و نیاز
عشوه از دلبر و عاشق به میان سوز و گداز

دل عاشق شده خون چون دل یاقوت انار
تا بدیده لب چون پسته گلخنده یار

( محسن رودگری)

*

*

شب زیبای پراز عشق مرا می‌خواند
و نسیم پر امید مرا می‌جوید

دل تمنای سکوتی پر معنا دارد
و قلم درد و دلی سیر ز دنیا دارد

چشم‌ها تار جهان تار ولی این دل تنگ
به یقین حال و هوای شب یلدا دارد

( محمد شریعت پناهی )

*

*

در همین حسرت که یک شب راکنارت، مانده‌ام
در همان پس کوچه ها در انتظارت مانده‌ام

کوچه اما انتهایش بی کسی بن بست اوست
کوچه ای از بی کسی را بیقرارت مانده‌ام

مثل دردی مبهم از بیدار بودن خسته ام
در بلنداهای یلدا خسته، زارت مانده‌ام

در همان یلدا مرا تا صبح،دل زد فال عشق
فال آمد خسته ای از این که یارت مانده‌ام
فال تا آمد مرا گفتی که دیگر، مرده دل
وز همان جا تا به امشب، داغدارت مانده‌ام

خوب می دانم قماری بیش این دنیا نبود
من ولی در حسرت بُردی، خمارت مانده‌ام

سرد می آید به چشم مست من چشمت و باز
از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده‌ام

( صبا آقاجانی )

*

*

نظر به روی تو هر بامداد نوروزی‌ست
شب فراق تو هر شب که هست یلدایی‌ست

*

*

روز رویش چو برانداخت نقاب شب زلف
گفتی از روز قیامت شب یلدا برخاست

(سعدی)

*

*

شب هجرانت ای دلبر، شب یلداست پنداری
رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری

( اوحدی مراغه‌ای)

*

*

می‌کند زلف دراز تو به دلهای حزین
آنچه با خسته روانان شب یلدا نکند

( صائب تبریزی )

*

*

هم به صبر از شب یلدای فراقت روزی
دل محنت کشم امید نجاتی دارد

( نزاری قهستانی )

*

*

*

*

باز هم یلدا رسید و دل من زار گریست
عکس محبوب به دست
نگهی ز شیشه پنجره بیرون افکند
شب بود و سکوت و یک جهان دلتنگی
با خود اندیشه کنان گفت: خدایا
راز این عشق ز چیست؟
انتظار و بی قراری‌ام ز کیست؟
او که با من همه جا هست و فقط گاهی نیست

ناگهان ستاره چشمک زد و پشت ابرها قایم شد
آسمان مکثی کرد
نم نمک باران شد
گویی از بغض صدای دل من
چشم خیس آسمان نیز گریست
عکس محبوب به من می‌خندید
خنده‌هایش همه رویایی بود
همه دریایی بود
همه از جنس بلور شب یلدایی بود

و من از خوشحالی
شاید هم ترس ز سوز یک تب سرمایی
عکس محبوب نهادم بر دل
تا مبادا بلرزد ز غم تنهایی
صبح شد
آسمان دل من ساکت بود
لیک باران محبت همچنان می‌بارید

( میرمحمد شهیدی )

*

*

هر شبی در غم هجرت شب یلداست مرا
که به سالی به جهان یک شب یلدایی هست

(امیرخسرو دهلوی)

*

*

روزهای تیره بر شب‌ها فزود
عمر من شد یک شب یلدای عشق

(فیض کاشانی)

*

*

دلم به زلف وی از هرطرف‌ که روی نمود
سیاهی شب یلدا ورا زمام‌ گرفت

(قاآنی)

*

*

شام هجران تو تشریف به هر جا ببرد
در پس و پیش هزاران شب یلدا ببرد

(وحشی بافقی)

*

*

درازای شب یلدای هجران
مپرس از من از آن مشکین رسن پرس

(ابن حسام خوسفی)

*

*

یلداست،باد موی تو را شانه می‌کند مویت نماد حلقه‌ای از دار می‌شود

گیسو به هم زدی و زلیخا ترین شدی یوسف تو را ز چاه خریدار می‌شود

من از تکان پیرهنت حرف می‌زنم جنگل در امتداد سرم راه می رود

باد از تکان پیرهنت حرف می‌زند بی‌آب‌رو به جنگل اشباه می‌رود

از پشت کوه‌های بلند آفتاب و ماه، هی عاشقانه سوی تو ره باز می‌کنند

از سیم های برفی و از شاخه‌ی درخت گنجشک‌ها به سوی تو پرواز می‌کنند

آری تمام پنجره‌ها رقص می‌کنند وفتی که چادرت به دو بازوت می‌رسد

تو دکمه دکمه پیرهن‌ات باز می‌کنی می‌دانی مرگ من چقدر زود می‌رسد

می‌ایستی مقابل آینه لحظه‌ای اسپند را برای خودت دود می‌کنی

روح نهنگ‌ها همه دیوانه می‌شود وقتی که رقص با نفس رود می‌کنی

در لا‌به‌لای این شب یلدائی قشنگ جمع پلنگ در بدنت خیره می‌شود

مهتاب نور خویشتن از یاد می‌برد وفتی به روشنای تنت خیره می‌شود

یلدا،کنار بستر تو خواب می‌رود یلدا،کنار بستر تو رقص می‌کند

یلدا،منم که موی تو را شانه می‌کشد یلدا که در سرسر تو رقص می‌کند

اهل الدین بحری

*

*

گردشِ سال فقط یک شبِ یلدا دارد
من بدون تو هزاران شبِ یلدا دارم

(نسترن وثوقی)

*

*

شب‌های عاشقان چقدر طول می‌کشد
ما را جدا ز خود شب یلدا نمی‌کند

(محمد سهرابی)

*

*

پاییز عمرم رو به پایان است، برگرد
یلدای دوری تو پس کی می‌شود طی؟

(رضا احسان پور)

*

*

تقلید اگر می‌کرد از مویت بلندی را
می‌دید کل سال را یلدا قرق کرده

(امیر اکبرزاده)

*

*

هر شب عمرم به یادت اشک می‌ریزم ولی
بعد حافظ خوانی شب‌های یلدا بیشتر

(حامد عسکری)

*

*

یلدای تلخ با تو نبودن رسیده است
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد

(مریم حقیقت)

*

*

خبر رسید که پاییز رو به پایان است
چه دلخوشید؟ که این اول زمستان است

(محمد مهدی سیار)

*

*

امشب به پایان می‌رسد اندوه پاییز
فردا زمستان می‌رسد، فردا چه سخت است

(محمد شیخی)

*

*

من انار و حافظ آوردم، تو هم چایی بریز
آی می‌چسبد شب یلدا، هل و چایی نبات

(حامد عسکری)

*

*

برف و باران، سوز و سرما، کنج شب
وای از این یلدای بی چشمان تو

(سعادت عبدولی)

*

*

طره از پیشانی‌ات بردار ای بالا بلند
در شب یلدا مسیر ماه را گم کرده‌ام

(علیرضا بدیع)

*

*

بودنم را بفهم، باور کن
بی تو یلدا جنون تنهایی ست

(پویا جمشیدی)

*

*

فرض بر اینکه میان من و تو هیچ نبود
تو نباید شب یلدا به دلم سر بزنی؟

(امید احسان زاده)

*

*

ای آنکه دیر می‌رسی و زود می‌روی
یلدا همیشه زود می‌رسد و دیر می‌رود

(آرزو نوری)

*

*

بمان که فلسفه این شب دراز این است
که یک دقیقه تو را بیشتر نگاه کنم

(سعید بیابانکی)

*

*

گیسوانت را که روی شانه‌ها کردی رها
تازه فهمیدم شب یلدا چرا طولانی است

(کورش کیانی قلعه سردی)

*

*

یلدای من بدون تو این‌گونه می‌شود
من در میان جمع و دلم جای دیگری‌ست

(مرضیه فریدونی)

*

*

وقتی که شب به وسعت یلداست
خورشید گرم یاد تو با ماست

(سهیل محمودی)

*

*

ترک دارد دلم همچون انار آخر پاییز
همه شب‌های دلتنگی، بدون تو شب یلداست

(معصومه صابر)

*

*

کجاست آن شب یلدا که تا سپیده صبحش
انارهای دل ما کنار هم بنشیند

(امیر اکبر زاده)

*

*

هر دو سرخیم ولی فاصله ما از هم
پرده‌هایی‌ست که در قلب انار افتاده

(سیدسعید صاحب علم)
*

*
به گمانم یلدا
ماجرای دختریست
که در یکی از شب‌های زمستان
بخاطر دلتنگی‌اش
یک دقیقه بیشتر از خدا گرفت
تا معشوقه‌اش را در دل شب
پیدا کند

(ساحل اسدزاده)

*

*

نگران نباش،
یلدا رفت
دیگر شب‌های نبودن،
کوتاه می‌شود عزیز

(افشین صالحی)

*

*

یلدا چه صیغه‌ای ست؟
نمی‌فهمم
بی تو، تمام زندگی‌ام یلداست

(فاطمه حق وردیان)

*

*
دست به دامان فرصتیم
به یلدا که می‌رسیم
نفس می‌کشیم
طولانی‌ترین بهت عاشقانه خدا را

(غلامرضا طهماسبی)

*

*

حالا دیگر
تقصیر یلدای موهای توست
اگر این شب ها خوابشان نمی برد
آخر بهار را
به زمستان گره زده ای

راستی
یک امشب پشت پنجره بایست
بگذار حواس فردا پرت بشود
شاید به اندازه یک دقیقه
بیش تر خواب ببینمت

(میلاد کاشانی)

*

*

تولد یلدا، این دختر زیبای سیه موی
سرو قامت را به یاد دارم
که چه پر از شور و عشق
پای کوبان و دست فشان
لحظه لحظه‌ها را به
نگاه گرم خورشید، پیوند زدیم…

(فرانک صادقی)

*

*

برایم از عاشقانه‌هایت بگو
یلدا پر از عاشقانه‌های پاییز است
که لبخندش را نثار می‌کند
به عروس سپید زمستان
و پل می‌زند بوسه شب را به مهمانی نور

(فایزه اسدزاده)

*

*

تو شب یلدای منی و دوازده ترانه یلدایی دیگر

دختر شاد خاتون پیر فصل‌ها
چه عاشقانه قسمت کردی
حضور دقایقت را
میان زرد و سرد
میان این و آن
وداع پاییز
آغاز زمستان

(فرهاد پورنوروز)

*

*

آری تو نوشتی
من خواندم
تو خواندی من گوش سپردم
تو بودی و من نگاهت می‌کردم
تو بودی و عشق بود
و عشق و عشق

تو بودی مهربانی بود و امید
چشمان تو بود و یک دنیا زندگی
آری عزیزم
آری امشب شب یلدا است
شب فال
شب عشق
شب هندوانه
و شب آزادی و شب رهایی
چیزی به یادم نمی‌آید
جز اینکه
امشب شب تنهایی من است

(علی عظیمی)

*

*

به تبانی با روز می‌رسد
یلدا
بی‌قواره شب
در میانه آجیل و شیرینی
نکشته مرا
بیقراری دل
این سکه بی تاریخ
این بخشیده رایگان به دوست
تو به هر زبان که می‌خواهی
بخوان
عشق
ابدیت ما را تضمین کرده است

(محمد شریفی)

*

*

بی‌ردی از پرنده و پرواز تا هنوز
نزدیک استحاله‌ی شبهای چشم تو
با فرصتی که باز به آغاز مانده است
در عادتم عجیب به یلدای چشم تو

( زمزار )

همچنین ببینید

یلدا

بلندای شب یلدای من باش (پیامک ها زیبا)

(متن های کوتاه جدبد شب یلدا) پیامک های زیبا برای تبریک شب چله بلندای شب …