(شاد باشید)
-
از نشونه های یه عطسۀ دلچسب اینه که
.
.
ندای “زهر مار” از اقصی نقاط خونه به گوش برسه..!
*
*
مردها ۳ تا آرزو دارند:
.
.
اونقدر که مادرشون ميگه، خوش تيپ باشن
اونقدر که بچه شون ميگه، پولدار باشن
اونقدر که زنشون شک داره ، زن داشته باشن
*
*
اوضاع یه جوری شده میری لباس بخری دست خالی بر میگردی خونه، باید لباسهای قدیمیت رو ببوسی و تو بغل هم زار زار گریه کنید و خاطرات قدیمی رو با هم مرور کنید…
قیمتا انقد بالا رفته که فقط میتونیم عین ماهی لجن خوار بچسبیم به ویترین مغازه ها و نگاه کنیم فقط
*
*
دوستی ازم پرسید تو آشپزی ایرانی چقدر از پیاز استفاده می کنین؟
گفتم ما اول شروع می کنیم پیاز سرخ کردن بعد تصمیم میگیریم چی درست کنیم ..
*
*
یکی از انتخابهای سخت زندگی اینه که بین دو تیکهی آخر پیتزا که مونده و قراره فقط یکیش به خودت برسه، تخمین بزنی کدومش بزرگتره و گوشت بیشتری داره که انتخابش کنی
*
*
بچهی دخترداییم نمکدونو آورد گفت بیا. مامانش گفت وقتی نمکدونو میدی باید چی بگی؟
.
.
اونم گفت انقد نمک بزن تا بمیری، تو به بابا همیشه اینو میگی
*
*
مایی که در یخچالو باز میکنیم میبینیم توش هیچی نیست و میبندیم
دوباره میریم سراغش درشو باز میکنیم و میبندیم و کارمونو تکرار میکنیم ما تباه ترین آدمای روی کره زمینیم
*
*
الان وقتشه یه تراول بزارین تو لباسای تابستونیتون که سال دیگه دست کردین تو جیبش ذوق کنید که پول دو سه تا نون تو جیبتون پیدا کردین
*
*
اولين باري كه وافل خوردم با دوست دخترم بودم وقتي از كافه اومديم بيرون گفت ديوونه چرا ابرو ريزي ميكني؟ گفتم نبايد توت فرنگيا رو ميذاشتم لا نون؟ گفت نه احمق گذاشتي لا نون مهم نيست ديگه چرا ميزنيش تو چاي؟حالا تو چاي ام زدي فدا سرت چرا وقتي خيس ميخوره ميفته تو چايي با انگشت درش مياري؟
*
*
صبح که از خواب پا میشم یاد جملهی مرحوم استو جابز میفتم که میفرماید:
“اگر بی هدف از خواب بیدار شدید بهتره برگردید و بخوابید” و بعد میخوابم.
*
*
ما دهه شصتیا تو زندگی از هرچی میترسیدیم سرمون اومد، از هرچی نمیترسیدیم هم سرمون اومد، یه سری چیزای متفرقه هم بود اونا هم سرمون اومد، یه سری چیزا هم اصلا مربوط به ما نبود ولی سرمون اومد، یه چیزایی حتی وجود خارجی نداشت ولی اونا هم سرمون اومد، لامصب معلوم نیس کله ست یا میدان مغناطیسی
*
*
رفته بودیم مشهد.یکی اومد از بابام عربی آدرس پرسید.عینک دودیمو برداشتم و گفتم اجازه بدید من جوابشو بدم پدر.گفت باشه.
گفتم کن یو اسپیک انگلیش؟ گفت لا
گفتم لا پرابلم. آی کن تکلم عربی!
یهو بابام یه قفل و زنجیر از صندوق درآورد دستمو گرفت کشید طرف حرم. انقدر با گریه جیغ زدم تا ولم کرد
*
*
حیف نون از پارتي برميگرده ميگن خوش گذشت؟ ميگه آره دخترا خيلي از من خوششون اومده بود، اسم يه گل، رو روم گذاشته بودن
.
.
.
.
هی ميگفتن مونگل بايد برقصه
*
*
چجوری تو مترو و تاکسی چتای بغل دستیتونو میخونید؟؟؟
من یه بار خواستم امتحان کنم سرمو آروم بردم نزدیک شونه های طرف که چتاشو بخونم ، یهو دیدم یارو دوربین جلوشو باز کرده داره خودشو میبینه ، چن ثانیه از تو گوشی چش تو چش شدیم ،
بعد خودمو عین یه گنجشک زدم به خواب رو شونهاش خوابیدم
*
*
قیمت گوشی های آیفون رفته رفته داره طوری میشه که دیگه از فروختن کلیه اینا هم گذشته،
مثلاً تا چند ساله دیگه میبینی یارو خودشم فروخته تا آیفون بخره
یعنی خودش نیس ولی گوشیش هس
*
*
بابابزرگم خرت و پرت دستش بود ازش گرفتم که اذیت نشه، داد زد آآآی دزد بگیرینش.
قرص آلزایمرشو دادم خورد بعد منو شناخت گفت: ممد تو کی دزد شدی؟
*
*
شارژر به گوشیمه و گوشیم دستمه،
مامانم میگه این سِرُمِتو یه لحظه قطع کن بيا شام تو بخور دوباره برگرد
واقعا تا حالا اينطوری به قضيه نگاه نکرده بودم
ينی تشبيهش به معنای واقعی آخر تشبيه بود
*
*
ﺩﻩ ﻣﺮﺩ ﻭ ﯾﮏ ﺯﻥ ﺑﻪ ﻃﻨﺎﺑﯽ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ.
ﻃﻨﺎﺏ ﺗﺤﻤﻞ ﻭﺯﻥ ﯾﺎﺯﺩﻩ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺖ
ﺑﺎﯾﺪ ﯾﮑﻨﻔﺮ ﻃﻨﺎﺏ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﻫﻤﻪ ﺳﻘﻮﻁ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ
ﺯﻥ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻤﺮ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺩﺍﻭﻃﻠﺒﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﻭﻗﻒ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﻄﺎﻟﺒﻪ ﻧﮑﻨﻢ …
ﻣﻦ ﻃﻨﺎﺏ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﻓﺪﺍﮐﺎﺭﯼ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺭﻡ.
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺳﺨﺖ ﺑﻪ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮐﻒ ﺯﺩﻥ ﮐﺮﺩﻧﺪ
روحشان شاد و یادشان گرامی…..
ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﻫﺎ ﺭﻭ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺩﺳﺖ ﮐﻢ ﻧﮕﯿﺮﯾﺪ
*
*
رفتم قیمت چتر پرسیدم.
انقد گرون بود که اصلا به قول سهراب،زیر باران باید رفت!
خیلی هم عاشقونه ست
*
*
دیشب ساعت 3 شب زنگ زدم به بابام گفتم نگران نباشید من 5 دقیقه دیگه خونه ام
با یه صدای خواب آلودی گفت شما؟
یعنی عاشق این همه محبتم
*
*
یه بار خواستم خودکشی کنم التماسهای پدرم رو که دیدم منصرف شدم
.
.
میگفت خیلی خودخواهی داری ما رو از یارانهات محروم میکنی