جمله های غمگین و گریه دار؛
قبل از این که بخواهی در مورد من و زندگی من قضاوت کنی
کفشهای من را بپوش و در راه من قدم بزن،
از خیابانها، کوهها و دشت هایی گذر کن که من کردم،
اشکهایی را بریز که من ریختم
دردها و خوشی های من را تجربه کن
سالهایی را بگذران که من گذراندم
روی سنگهایی بلغز که من لغزیدم
دوباره و دوباره برپاخیز و مجدداً در همان راه سخت قدم بزن
همانطور که من انجام دادم …
بعد ، آن زمان می توانی در مورد من قضاوت کنی
::
::
سلام میکنم به باغچه ای که خاکش منم و گلش تویی و خارش هر چی بی وفاست
::
::
بیهوده ورق می خورند
تقویم های جهان
روز های من همه یک روزند…
شنبه هایی که فقط
پیشوندهایشان عوض می شود…
::
::
بعضی آدمها باید مثل جعبه ی سیگار برچسب هشدار داشته باشن
تا فراموش نکنی که دوست داشتنشون
فقط برای تو ضرر داره…
::
::
حسرت
چیزی نیست که من بخورم
حسرت
اون چیزیه که به دلت میذارم…
::
::
لبخند که زد
توی چال گونه اش افتادم
پای منطقم شکست…
و من
عاشق شدم
::
::
این روزها درمن
حالتِ فوق العاده
اعلام شده است…
بیش از حدمجاز
دلم برایت تنگ شده…
::
::
خیــلی نامــردیه عشقــت بهــت بگــه :
با هــم باشیــم اما وابستــگی بینــمون نباشــه .
::
::
مــــــــــــــــرا از بنــــــــد اویزان کنیــــــــد!
سر و تـــــــــه……!
شایـــــــــــد فکـــرش از ســــــرم بیافتــــــــد…
::
::
هر وقت کم می آورم می گویم اصلا مهم نیست
اما تو که می دانی نبودنت چقدر مهم است….!ا
::
::
این روزهــــایم به تظاهر می گذرد…
تظاهر به بی تفاوتی،
تظاهر به بی خیـــــالی،
به شادی،
به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست…
اما . . .
چه سخت می کاهد از جانم این “نمایش”
::
::
چقــدر آشفتــه و مـــات و تیــــره اند
ایـــن روزهــــا . . .
طنــــاب دار بیـــاوریــــد
میخواهــــم استعفــــا بدهـــــم !
::
::
دستم نمی رسد به این آسمان اما دست تو را که می گیرم
انگار چند ستاره در مشتم پنهان کرده ام
::
::
دوسش دارم ولی می ترسم بهش بگم.
می ترسم بگم و بگوید مرسی.
بگوید ممنون.
یا هر چیزی بگوید بجز :
من هم دوسِت دارم.
::
::
دستهایت را که بازکنی…به هیچ جا بند نیستم…سقوط میکنم
::
::
امـروز با همهـ ی دنـیا قهرم امـا تـو صدایمـ کــטּ بـرمـے گـردمـ . . .
سادگـے کودکانهـ امـ را مـیبینـے؟!
::
::
عـشـق هایت را مثل
کـانـال تـلـویـزیـون عـوض مـی کـنـی
و افـتـخـار می کـنـی،
که عشق برایت این چنین است !
و مـن مـی خـندم …
به برنامه هایی که هیچکدام ،
ارزش دیدن ندارند . . .
::
::
درد دارد وسـط ِ جـاده ای بـاشـی
بـی “هـمـسـفـر”
بـی “هـمـراه”
بـی کـسـی کـه پـشـتـت بـاشـد..
کـه دلـگـرمـت کـنـد..
کـه بـگـویـدت بـرو
“مـن هـسـتـم”
دَرد دارد
::
::
میسوزم و همه اش تقصیر توست آنهمه فکر عاشقانه
هیزم شدند برای آتش سوختنم
::
::
سال هاستـــ در گلو مانده اند؛ …..
کم کم دارد به بغضــــ ــ ـ هایم،خمس تعلق می گیرد . . .
::
::
روی بـی تــابی ام
تــــاب مـــی خــــورم تـــا بیــــایـــی….!
::
::
آرزوهایم هوایی میشوند …!
به باد میروند …!
دود میشنود …!
حس میکنم معتاد حسرت هایم شده ام…
::
::
دوست داشتَنت
معادله ای ست که ،نفس هایَم را
اثبات می کند!
::
::
بیا بیا که مرا با تو ماجرایی هست… رواست که چنین بی حساب دل ببری…؟!
::
::
مگذارکه جاده های تنهایی از کوچه چشم تو بگذرند ، کسی در این حوالی هنوز منتظر است
::
::
تــو میگذری ..
زمان ..
می گـــــذرد !..
چه کنم با دلــــی ..
که از تو ..
توان گذشتنش ..
نیست…
::
::
نذر کــَردم
سفره ای پهــن کـُنم
از حــَـرف های نگفتــه ی دلم ……اگر برگـردی
::
::
مشکلات به سبکی هوا ، عشق به عمق اقیانوس
دوستی به محکمی الماس ، موفقیت به درخشانی طلا
این ها آرزوهای من برای توست
::
::
چقدر دوست دارم با خیال راحت
یک نفس عمیق بکشم
نفسی که پر باشد
از بوی آرامش وجود تـــو
::
::
بــــــــه هر کسیــــــــ دلـــــــــم خوشه…
“دلخوشیامـــــــــــو” میکشه….
::
::
روزهای دور از تو را هرگز نخواهم شمرد، تا همیشه بگویم همین دیروز بود
————–
(پاتوق)