پیامک های طنز ( آرشیو اس ام اس خنده دار ) یکی مث یوسف بخاطر خوشگلی و ﺯﮐﺎﻭﺗﺶ، ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺸﻪ ﻋﺰﯾﺰ ﻣﺼﺮ… . . . . . . . . . . . . . . ﯾﮑﯽ ﻫﻢ ﻣﺜﻪ ﻣﻦ… ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺧﻮﺷﮕﻠﯽ ﻭ ﻣﺘﺎﻧﺖ ﻭ ﺟﺬﺍﺑﯿﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺸﯿﻨﻢ …

اس ام اس های جدید و جالب ( آرشیو اس ام اس جدید ) تو که باشی بس است مگر من جز “نفس” چه میخواهم !؟ • • آهـآی پـسـری ک ِ میـخــآی شـوووَرم بشـی هیچـی، خــوشـآ بـه سـَعـآدَتـت دیگـه ـاَز خـدآ چی میـخــآی؟! چیـکـآر کـردی ک ِ ـانقـَد خـدـآ …

سری 24 اس ام اس و پیامک عاشقانه ( آرشیو اس ام اس های عاشقانه ) مهربانتر از من دیدی نشانم بده کسی که بارها بسوزانیش و باز هم با عشق نگاهت کند . . . • • یک روز فردی قدم به زندگیتان خواهد گذاشت… و شما را متوجه …

اس ام اس های زیبا برای دوست خسته‌ تر از آنمکه لیوانی چای آرامم کند … آغوش گرم ترا می‌خواهم در جنگلی ناشناس وقتی که آسمان از لا‌به‌لای شاخه‌ها سرک می‌کشد … • • نگران نباش نمی شود دوستت نداشت لجم هم که بگیرد از دستت دفترچه ی خاطراتم پر …

پیامک و جملات جدید بی قراری (مرداد ۹۴) بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست . . . روی دیوارا مینویسم تک تک خاطراتو بدی …

( شعر زیبا ) روزی که نگاهم به تو نسرین بدن افتد…(دهقان سامانی) روزی که نگاهم به تو نسرین بدن افتد گلهای گلستان همه از چشم من افتد گر باد کند زلف به روی تو پریشان صد دسته ی سنبل به سر نسترن افتد اندر شکن زلف تو نالد دل …

اس ام اس های تبریک تولد مادر تبریک دست خالی مرا با سخاوت بی حدت بپذیر… تولدت مبارک… • • مهربانم فرشته های آسمانی در مقابل خوبی های تو سر خم خواهند کرد زیرا تو یکی از آنهایی مادری که همیشه هوای بچه هایش را داشته و من به خود …

پیامک ها و جملات جدید دلتنگی خورشید را می دزدم فقط برای تو! می گذارم توی جیبم تا فردا بزنم به موهایت فردا به تو می گویم چقدر دوستت دارم! فردا تو می فهمی فردا تو هم مرا دوست خواهی داشت. می دانم! آخ … فردا! راستی چرا فردا نمی …

جملات آناتول فرانس هرگز به احساساتی که در برخورد اول با کسی پیدا می کنید نسنجیده اعتماد نکنید • • هرگز کتابی به کسی امانت ندهید چون به شما برگردانده نمی شود من تمام کتابهای کتابخانه ام امانتی است که از دیگران گرفته ام … • • مرگ هرگز دشوارتر …

( اشعار کوتاه و عاشقانه ) سودای خیال… شمع شد جان من اندر شب سودای خیالت ذوب شد همچو یخی از تب گرمای خیالت خنجــرت گــر بشکافد قفس جان مرا؛ وه! نـــدرد در دل مــن پرده ی دیبای خیـالت گرچــه از محضر رویــت نشدم باده بنـوشی می رسد سهم دلــم …