( متن ادبی ) دلنوشته هایی زیبا در سوگ شهادت امام رضا (سلام الله علیه) اشارات … محمدعلی کعبی شمع ها هم سینه می زنند و شعله ها شبیه دایره های عزا خم می شوند و دوباره می ایستند و سینه می زنند. انگار امشب زهر در تمام آسمان ریخته …

( دلنوشته هایی برای ایام عزاداری 28 صفر ) اشعار رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) ماه صفر برفت و عزای مصطفی شد مسموم زهر کینه امام مجتبی شد مدینه شور و شین است خونین دلِ حسین است گرم عزا ملائک در سوگ مصطفایند ارض و …

اس ام اس رحلت رسول اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) متن های پیامکی ویژه 28 صفر گریه کن ای دیده روز مـاتم اسـت /  آخـــر عـمر رسول(ص) خاتم است نــاله خــیزد از دل ارض و ســما  / دل غـــمین گـشته تـمام مـا سوا ( 28 صفر سالروز …

( شعر ) دوبیتی های رودکی سمرقندی در رهگذر باد چراغی که تراست ترسم که: بمیرد از فراغی که تراست بوی جگر سوخته عالم بگرفت گر نشنیدی، زهی دماغی که تراست! * * نامت شنوم، دل ز فرح زنده شود حال من از اقبال تو فرخنده شود وز غیر تو …

( روز کتاب گرامی باد ) متن زیبا برای روز کتاب خوانی اهالي کتاب، هيچ وقت در حوالي«روش»ها، قدم نمي زنند! روش مطالعه، روش يادداشت برداري، روش خلاصه نويسي و … نمي خواهم حرف هاي حرفه اي را تکرار کنم؛ اما بايد کمي هم به فن «تحقيق» حق داد و …

( شعر نو ) دلم برای باغچه می سوزد … (فروغ فرخزاد) کسی به فکر گل ها نیست … کسی به فکر ماهی ها نیست … کسی نمیخواهد باور کند که باغچه دارد می میرد که قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است که ذهن باغچه دارد آرام آرام …

( پیامک تسلیت اربعین حسینی جدید ) اس ام اس های اربعین حسینی سفر کردم به دنبال سر تو سپر بودم برای دختر تو چهل منزل کتک خوردم برادر به جرم این که بودم خواهر تو * * کربلا محشر کبراست بیا تا برویم تا ببینیم چه غوغاست بیا تا …

( اشعار مناسبت های مذهبی ) اشعار و دلنوشته های اربعین حسینی کربلا محشر کبراست بیا تا برویم تا ببینیم چه غوغاست بیا تا برویم  دیده ی سیر و سلوک از همه آفاق بگیر ( کربلا منتظر ماست بیا تا برویم ) پا بزن بر هوس و دست بکش از …

( شعر اربعین ) خوشا به حال دل بی شکیب بعضی ها … (شعر از فاطمه معین زاده) خوشا به حالِ دل بی شکیب بعضی ها هزار غبطه به حال عجیب بعضی ها نمی رود ز سرِ این پرنده ی قفسی خیال بال و پر دل‌فریب بعضی ها قنوت وتر …

( متن زیبا ) زندگی زیباست … (سری 51) لقمانﺣﮑﯿﻢ ﮔﻮﯾﺪ: رﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﮐﺸﺘﺰﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﮔﻨﺪﻡ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ بوﺩﻡ؛ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﮔﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﮑﺒﺮ ﺳﺮﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﻮﺍﺿﻊ ﺳﺮﺑﻪ ﺯﯾﺮﺁﻭﺭﺩﻩ بوﺩﻧﺪ، ﻧﻈﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺧﻮﺩ ﺟﻠﺐ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ …