شعر: یکی …. یکی هست یکی نیست یکی صفره یکی بیست . یکی نسیه یکی نقد یکی طلاق یکی عقد . یکی باخته یکی برده یکی زنده یکی مرده . یکی گریه یکی آه یکی خنده ی بی گاه . یکی غنی یکی فقیر یکی ترسو یکی دلیر . یکی …
بیشتر بخوانید »دل نوشته ها و اشعار زیبا
اشعار زیبــای غـــادة الســمان
اشعار غاده السمان؛ به من بیاموز چگونه عطر به گل سرخش باز می گردد تا من به تو بازگردم مادر! به من بیاموز چگونه خاکستر، دوباره اخگر می شود و رودخانه، سرچشمه و آذرخش ها، ابر و چگونه برگ های پاییز دوباره به شاخه ها باز می گردد تا من …
بیشتر بخوانید »اشعار زیبــای فخرالدین عراقی
گلچین اشعار فخرالدین عراقی؛ ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی چه کنم؟ که هست اینها گل خیر آشنایی همه شب نهادهام سر، چو سگان، بر آستانت که رقیب در نیاید به بهانهٔ گدایی مژهها و چشم یارم به نظر چنان نماید که میان سنبلستان چرد آهوی ختایی …
بیشتر بخوانید »اشعاری در ارتباط با سخاوت
اشعاری در ارتباط با سخاوت؛ تا تواني به جهان خدمت محتاجان كن بـه دمـي يا دِرَمـي يا قـلـمي يا قـدمـي * * بـرگ عيشي به گور خـويـش فرست كـس نيـارد ز پـس،تو پـيش فـرست سعدي * * تـو بـا خـود ببر تـوشـهي خويشـتن كـه شـفـقـت نيـايـد ز فـرزنـد و زن …
بیشتر بخوانید »اشعار زیبــای صوفی عشقری
گلچین اشعار صوفی عشقری؛ دنياست خوب و دنيا ليكن بقا ندارد دارد چو بيوفايی يك آشنا ندارد هرچيز در شكستن فرياد می برآرد اما شكست دلها هرگز صدا ندارد دانی چنار باخود آتش زند چه باعث سرتابپای دست است, دست دعا ندارد شخصيکه بينوا شد خانه بدوش گردد در هر کجا که …
بیشتر بخوانید »اشعار زیـــبای حزین لاهیـــجی
گلچین اشعار حزین لاهیجی؛ ای وای بر اسیری كز یاد رفته باشد در دام مانده باشد، صیّاد رفته باشد آه از دمی كه تنها با داغ او چو لاله در خون نشسته باشم چون باد رفته باشد خونش به تیغ حسرت یارب حلال بادا صیدی كه از كمندت آزاد رفته …
بیشتر بخوانید »اشعار زیبــــای هنری لانگ فلو
گلچین اشعار هنری لانگ فلو؛ در آوردگاه پهناور دنيا در اردوي زندگي چون گوسفنداني مباش كه بي اراده رانده مي شوند قهرماني باش در تكاپو * * هان ! در این جهان هراس به دل راه مده بزودی خواهی دریافت ، چه بزرگ مرتبه است ،رنج کشیدن و قویدل بودن …
بیشتر بخوانید »اشعار زیـــبـای شاه نعمت الله
گلچین اشعار شاه نعمت الله ولی؛ دل به دلبر گر سپاری دل بری دل بری کن تا بیابی دلبری هرکه انسانست از این سان خوانمش آن چنان انسان بسی به از پری از سر سر در گذر چون عاشقان عشقبازی نیست کار سرسری گر بیاری جام می یابی ز ما …
بیشتر بخوانید »متن سروده های انقلابی (خاطره انگیز)
اشعار و متن سروده های انقلابی؛ بهاران خجسته باد هوا دلپذیر شد، گل از خاک بردمید پرستو به بازگشــت زد نغمـهٔ امید به جوش آمدست خون درون رگ گیاه بهار خجسته فال خرامان رسـد ز راه بهار خجسته فال خرامان رسـد ز راه به خویشان، به دوستان، به یاران آشنا …
بیشتر بخوانید »اشعار زیــبای سیف فرغانی
گلچین اشعار سیف فرغانی؛ رفتی و دل ربودی یک شهر مبتلا را تا کی کنیم بی تو صبری که نیست ما را بازآ که عاشقانت جامه سیاه کردند چون ناخن عروسان از هجر تو نگارا! ای اهل شهر ازین پس من ترک خانه گفتم کز نالههای زارم زحمت بود شما …
بیشتر بخوانید »