(اشعار عاشقانه) باری بخوان حدیث من از برگ لاله ها…(رعدی آذرخشی) از چنگ دلشکسته چو برخاست ناله ها خون موج زد به میکده ها در پیاله ها در خون نشسته چون کنمت شرح داغ عشق باری بخوان حدیث من از برگ لاله ها در اشتیاق بوسه ات ای مهر دلفروز …
بیشتر بخوانید »دل نوشته ها و اشعار زیبا
باز هم جمعه شد و چشم به ره مانده شدم
(شعر انتظار – دلنوشته های مهدوی) باز هم جمعه شد و… باز هم جمعه شد و غصّه ی من تازه شده درد ایـن بی خبری بـی حد و انـدازه شـده باز هم جمعه شد و چشم به ره مانده شدم بــاز از دوری تــو خــســتـه و درمـانـده شـدم باز هم …
بیشتر بخوانید »می رســد در شب اندیشــه به فریاد جهـان…(الیار)
(اشعار و دلنوشته ها در وصف امام حسین سلام الله علیه) زادهٔ حیدر… می رســد در شب اندیشــه به فریاد جهـان نور چشـــمی که بود ســـرور آزاد جهــان زاده ی فـــاطمه و حیــــدر کــــرار، حسین در شبـی درس شهـادت بدهـد یاد جهــان عرضــه دارد به جهـــان گــوهر عشق ازلی آنچه …
بیشتر بخوانید »خــواهــم سفــر بکنـم بر دیار دل…(الیار)
( دلنوشته های جدید و زیبا ) یار دل… خــواهــم سفــر بکنـم بر دیار دل تاگوشـــه ای بنشینــم به کـار دل عمری زفرقت یار از ســـرای جان گوشــی شـــدم به در آه و زار دل طــرحی بریزم از ایمان و مهـر یار بسپـــارمش ز دلـــم اختیـــار دل عمـری نشسته به …
بیشتر بخوانید »تا دیده باز شد به جهانم، جهان گذشت (کلیم کاشانی)
( شعر و دلنوشته زیبا ) تا دیده باز شد به جهانم، جهان گذشت…(کلیم کاشانی) تا دیده باز شد به جهانم، جهان گذشت تیر شهاب خاطره ها از کمان گذشت تا خواستم به مدرسه عشق رو کنم دوران درس و مرحله امتحان گذشت بد نامی حیات دو روزی نبود بیش …
بیشتر بخوانید »خیال نرگس مستت، ببست خوابم را (سلمان ساوجی)
( شعر زیبا ) خیال نرگس مستت، ببست خوابم را…(سلمان ساوجی) خیال نرگس مستت، ببست خوابم را کمند طره شستت، ببرد تابم را چو ذره مضطربم، سایه بر سر اندازم دمی قرار ده، آشوب و اضطرابم را نه جای توست دلم؟ با لبت بگو آخر عمارتی بکن این خانه خرابم …
بیشتر بخوانید »هیــبت گــل شکنـــد گــر مه تابان تو بیند…(الیار)
(سروده های عاشقانه و زیبا) جلوه دلدار… هیــبت گــل شکنـــد گــر مه تابان تو بیند دلـش از کف برود چون سر و سامان تو بیند رونق از گلـــکده افتــد برود جلوه ی نازش بلبـل ار هم قــدری رونــق بستـــان تو بیند لب حســرت بگـزد بلبـل سرگشته ی جانم گــر وی …
بیشتر بخوانید »ای غنچه ی خندان چرا خون در دل ما می کنی…(شهریار)
(شعر و دلنوشته های زیبا) ای غنچه ی خندان چرا خون در دل ما می کنی…(شهریار) ای غنچه ی خندان چرا خون در دل ما می کنی خاری به خود می بندی و ما را ز سر وا می کنی از تیر کج تابی تو، آخر کمان شد قامتم کاخت …
بیشتر بخوانید »به شکوفه ها، به باران، برسان سلام مارا…(شفیعی کدکنی)
( شعر و دلنوشته زیبا ) به شکوفه ها، به باران، برسان سلام ما را…(محمدرضا شفیعی کدکنی) به کجا چنین شتابان؟ گون از نسیم پرسید دل من گرفته زین جا ، هوس سفر نداری…؟ ز غبار این بیابان؟ همه آرزویم اما…. چه کنم که بسته پایم…. به کجا چنین شتابان؟ …
بیشتر بخوانید »الا یا ایها الساقی! برون بر حسرت دلها…(امام خمینی)
(اشعار و غزلیات زیبا) خانقاهِ دل… الا یــــا ایها الســـــــــاقى! برون بر حسرت دلها كــه جامت حل نماید یكسره اسرار مشــكلها بــــــه «مــــى»، بـــــــربند راه عقل را از خانقاه دل كــــه این دارالجنون هرگز نباشد جــاى عاقلها اگر دل بستهاى بر عشق جانان، جاى خالى كن كه این میخانه هــرگز …
بیشتر بخوانید »