( دلنوشته های مهدوی ) تا کی … شعر از محمد کشاورز آخر ای عشق به دادم نرسیدن تا کی عطش آلود تو را جام ندیدن تا کی من که چون سایه به دنبال توام در همه حال پس از این شاخه به آن شاخه پریدن تا کی شاه خوبان …
بیشتر بخوانید »بایگانی/آرشیو برچسب ها : امام زمان (عج)
من که حیران توام وقتی تبسم میکنی
( اشعار و دلنوشته های امام زمان عج ) من که حیران توام .. سید حکیم بینش من که حیران توام وقتی تبسم میکنی رعشه بر جان میزنی در دل تلاطم میکنی تازگیها مینشینم پای حرف چشم تو نرم نرمک شعر باران را ترنم میکنی چشم من در خلوتت گاهی …
بیشتر بخوانید »در انتظار تو، من تا بهار خواهم مرد
( شعری در انتظار ظهور امام زمان عج ) تا بهار خواهم مرد ( شعر از محسن حسن زاده لیله کوهى ) بیا وَ گرنه در این انتظار خواهم مرد اگر که بى تو بیاید بهار، خواهم مرد به روى گونه من، اشک سالها جارى است و زیر پاى همین …
بیشتر بخوانید »تو، معنى کلمات همیشه زیبایى
( دلنوشته ای برای امام زمان عج ) بهار رویا … شعر از محمد عزیزى تو آفتاب یقینى، بهار رویایى طراوت گل سرخى، نسیم صحرایى تو ابر منقلب چشم هاى پرهیزى تو قطره قطره ى باران ناشکیبایى تو فصل رویش عشقى، نگاه مجنونى تو آبشار صمیمیتى، تو لیلایى تو نرم …
بیشتر بخوانید »دوباره کی به سرها سرور آید
( شعر انتظار ) دلنوشته ای برای امام زمان (عج) – محمد ابراهیم شریفیراد شب هجران خدایا کی سرآید به چشم ما جمال دلبر آید تو خود دانی که در هجر غم او به جان ما همیشه آذر آید نهان در پردة غیب است تا چند دوباره کی به سرها …
بیشتر بخوانید »تقویم ها نبود تو را ناله می کنند
( دلنوشته ای برای امام زمان عج ) شعر از مهدی زارعی ای اُف بر این زمانه و ای اُف به روزگار ! تا کِی شکست ، خُرد شدن ، بغض ، انتظار ؟ تقویم ها نبود تو را ناله می کنند در سال های ساکت و بی روح و …
بیشتر بخوانید »آهی در این بساط به غیر از امید نیست
( دلنوشته ظهور ) قبول کن … شعر از مجید لشکری ما را به یک کلاف نخ آقا قبول کن یـا ایّهـا العــزیز! أبانـا! قــبول کن آهی در این بساط به غیر از امید نیست یـا نـاامیدمــان ننـمـا یـا، قـبـول کن از یـاد بـرده ایم شمـا را پـدر! ولی این …
بیشتر بخوانید »(دلنوشته) نشسته در دو چشم تو، نگاه بی قرار من
سروده ای زیبا برای امام زمان عج شعر از اکبر حمیدی (شائق) نشسته در دو چشم تو نگاه بی قرار من تو ای ستاره ی سحربیا، بمان کنار من دراین دیار غم فزا که جان به لب رسیده است تو ای گره گشا بیا ، گره گشا زکار من همین …
بیشتر بخوانید »(دلنوشته) خشکیده لبهای غزل، تاب و توانی نیست
( دلنوشته انتظار ) صدای سبز … الهام امین آمد خبر که میرسد، از کوچههایی سبز یک مرد ساده بیکرانه، مقتدایی سبز مردی مقدس یادگار سالهای سرخ باران تباری آسمانی با ردایی سبز مردی که با ما از گل و خورشید خواهد گفت مردی که میخواند بر امان از خدایی …
بیشتر بخوانید »(شعر) حال و هوای چشم تو شعر مرا سرود
( دلنوشته ای برای امام زمان عج ) شعری از هادی خورشاهیان برای امام زمان عج ای شرقی همیشه که شعرم برای توست در بیت بیت هر غزلم رد پای توست احساس میکنم که کمی دوست داریام تنها دلیل منطقیام چشمهای توست گویا مرا به نام حقیقی صدا زدی باور …
بیشتر بخوانید »