( شعر عاشقانه ) عشق من … درد مــرا یکسره درمان کند؛ عشق من می کشــد افسار هوا، جان کنــد، عشــق من می بــردم سوی منا، تا در آن، بهــر یار در قــدم انــدازد و قــربان کنــد عشــق من کافر اگر خنده لب آید برش یک نــظر می بـــردش جان …
بیشتر بخوانید »بایگانی/آرشیو برچسب ها : شعر
اشعار و دوبیتی های عید غدیر
( دلنوشته های اعیاد مذهبی ) اشعار و ابیات زیبا درباره عید غدیر علی بر عرش بالا بی نظیر است علی بر آدم و عالم امیر است به عشق نام مولایم نوشتم چه عیدی بهتر از عید غدیر است * * * قیامتـی است گمانم قیامت مهدی است جهـان محیط …
بیشتر بخوانید »ای رستخیز ناگهان، وی رحمت بیمنتها … (مولانا)
( غزلیات زیبا و عارفانه ) ای رستخیز ناگهان ، وی رحمت بیمنتها … (مولانا) ای رستخیز ناگهان وی رحمت بیمنتها ای آتشی افروخته در بیشه اندیشهها امروز خندان آمدی مفتاح زندان آمدی بر مستمندان آمدی چون بخشش و فضل خدا خورشید را حاجب تویی اومید را واجب تویی مطلب …
بیشتر بخوانید »اشعار و دلنوشته هایی در مدح امام هادی (ع)
( سروده های مذهبی ) اشعار و دلنوشته هایی در مدح امام هادی (ع) نقی نامی که فخر آسمان است تلفظ کردنش خط دهان است ز القاب امام هادی ماست امامی که عزیز شیعیان است امام ماه روی باوقاری که جد حضرت صاحب زمان است زلال چشمه های او پاک تر …
بیشتر بخوانید »برای لحظه ای خاموش ، خاموش ! … (کارو دردریان)
( اشعار کوتاه و زیبا ) چو موجی خیره سر … (کارو دردریان) چو موجی خیره سر، کز ترس طوفان نفس گم کرده در پهنای سینه سر خود می زند در پیچش مرگ به موج افکن، پر و بال سفینه به قدری کوفتم با دست حسرت به درب باغ عشق بی زمینه …
بیشتر بخوانید »مـن ز روز خلــقت آدم بـلائی گشته ام … (الیار)
( متن ها و اشعار زیبا ) بلائی … مـن ز روز خلــقت آدم بـلائی گشته ام با حسیــن از کربلا من کربلائی گشته ام خون هابیلم به دامن، تیغ حق اندر کفم فرق سرآغشته بر خونم، طلائــــی گشته ام درصف یکتا پرستان، همره هابیل و نوح هم به قــرآن …
بیشتر بخوانید »دل میبری و روی نهان میــــکنی چرا؟ … (ناصرالدین شاه قاجار)
( اشعار عاشقانه ) چرا ؟ … دل میبری و روی نهان میــــکنی چرا؟ خود میکشی مرا و فغان میکنی چرا؟ گــــر در کمین کشتن عشاق نیستی تیر کـــرشمه را به کمان میکنی چرا؟ گـــر درخیال مرهم دلهای خسته ای آن تار طره مشک فشان میکنی چرا؟ اين تير غمزه …
بیشتر بخوانید »نـور خــدا همیــشه، در هـر کجـا عیـان است … (الیار)
( اشعار عارفانه ) حق پرست … دیشب به خواب نوشین، چشم از جهان ببستم سـاقـی به پیشـم آمـد، بگرفت شست دستم بر حلقــه ی مریــدان گفتـا خوش آمدی جان پرسیدم از چه رویی، مـن مست مست مستم بــردم بـه بـاغ رضــوان آن ســاقی خــدایــی در جمــع خوبرویـــان، یک ســاعتی …
بیشتر بخوانید »اشعار و دلنوشته های عید قربان
( شعر مناسبت های مذهبی ) اشعار و دلنوشته های عید قربان مژده بادا به مسلمان که قربان آمد شادی و عشق دوباره به سامان آمد گشته هنگام گسستن ز ریا و تزویر عید اضحی شد و باز موسم ایمان آمد در منا موقع رمی جمرات است کنون وقت رمی هوس …
بیشتر بخوانید »اشعار روز عرفه ( روز نیایش )
( اشعار مناسبت های مذهبی ) اشعار روز عرفه ( روز نیایش ) عرفه آمده از یار خبر نیست چرا؟ چقدر ناله زنم آه ، کجایی آقا ؟ رمضان که نشد و این عرفه هم نشد و… پس قرارا من و تو کی و کجا ای جانا منتظرهات …
بیشتر بخوانید »