Tag Archives: اشعار الهام امین

چه میشود خدایا، سرآید این جدایی !

( دلنوشته ای زیبا برای امام زمان عج ) بلند آسمانی .. شعر از الهام امین چه میشود خدایا سرآید این جدایی بلند آسمانی؟ چه می‌شود بیایی؟ نوید داده بودند که صبح می‌رسد آه! چرا نمی‌رسد صبح؟ کجاست روشنایی؟ دوباره خواب دیدم تو را که با نگاهت گره از این …

Read More »

(دلنوشته) خشکیده لبهای غزل، تاب و توانی نیست

امام زمانی

( دلنوشته انتظار ) صدای سبز … الهام امین آمد خبر که می‌رسد، از کوچه‌هایی سبز یک مرد ساده بیکرانه، مقتدایی سبز مردی مقدس یادگار سالهای سرخ باران تباری آسمانی با ردایی سبز مردی که با ما از گل و خورشید خواهد گفت مردی که می‌خواند بر امان از خدایی …

Read More »

(دلنوشته ظهور) برگرد روشنای دل انگیز آفتاب

امام زمان

( دلنوشته ظهور ) چشم های خیس … شعر از الهام امین روشن ترین ستاره این آسمان تار بر دخمه های تیره دل روشنی ببار من زنده ام به یمن نفس های گرم تو ای پیک سبز پوش و مسیحا دم بهار با تو دلم چو آینه شفاف می شود …

Read More »