بایگانی/آرشیو برچسب ها : اشعار الیار

هر غروبی، مژده ای نو بر طلوعی دیگر است (الیار)

( دلنوشته های زیبا ) فروغ دلبر … الیار (جبار محمدی) هر غروبی، مژده ای نو بر طلوعی دیگر است هر کجا را بنگری،؛ آوازه ای از دلبر است پای ما را عشق او بر عرصه ی جود و وجود آورده است هستی اندر پای او سر بر سجود آورده …

بیشتر بخوانید »

(دلنوشته) زندگی می گذرد

زندگی

( شعر نو از سروده های الیار ) زندگی … زندگی می گذرد مشکی از رحمت ایزد بر دوش بیرقی در کفش از شور نُشور راهیِ چشمه ی نور جام کن جمله ی جان را؛ بچش از فیض حیات ای دلِ خسته! به امّید ببال بارشی در کار است دل …

بیشتر بخوانید »

چون گل آمد صحن بستان، محشری بر پا نمود…(الیار)

شعر و دلنوشته زیبا

(اشعار حکیمانه و فلسفی زیبا) صفحه ای از حشر و نشر چون گل آمد صحن بستان؛ محشری بر پا نمود صور اسرافیل بلبل هم در آن غوغا نمــود نغمه ی بلبل چو شور افکن شد اندر بــاغ گــل چشــم عالم را به نور دلبـــری بینا نمود عشق گل، در جان …

بیشتر بخوانید »

هر گــل و نوروز نشـان خـداست … (الیار)

فصل بهار

( شعر درباره فرارسیدن فصل بهار ) بهار … نوبت پایان زمستـان رسید هلهله از جانب مستــان رسید مژده رسانی ز عروس بهار داد خبر کاو به گلستان رسید بــوی بهـــاران همه جـا شد روان بر تن بی جان جهان، جــان رسید نغمـــه ی نوروز جهـــانگیــر شد بلبــل سرگشتــه به بستـان …

بیشتر بخوانید »