( اشعار زیبا ) در آب و گل که آورد، آیین جان نهادن…(باباافضل کاشانی) در آب و گل که آورد، آیین جان نهادن؟ بر دوش جان نازک، بار گران نهادن؟ شاداب شاخ جان را، از بوم جاودانی برکندن از چه علت، در خاکدان نهادن؟ ز آوردن تن و جان، با …
بیشتر بخوانید »بایگانی/آرشیو برچسب ها : اشعار باباافضل کاشانی
سرگشته وار بر تو گمان خطا برم ( باباافضل کاشانی )
(شعر و دلنوشته زیبا) سرگشته وار بر تو گمان خطا برم…( باباافضل کاشانی ) سرگشته وار بر تو گمان خطا برم بی آنکه هیچ راه به چون و چرا برم از جان و از تنم نتوانم به شرح گفت کاندر رهت، ز هر دو، چه مایه بلا برم من رخت …
بیشتر بخوانید »