(دلنوشته ها) شمشاد ز قدّت به خم، ای سرو دل آرا … (باباافضل کاشانی) رنگ از گل رخسار تو گیرد گل خود روی مشک از سر زلفین تو دریوزه کند بوی شمشاد ز قدّت به خم، ای سرو دل آرا خورشید ز رویت دژم، ای ماه سخن گوی از شرم …
بیشتر بخوانید »بایگانی/آرشیو برچسب ها : اشعار بابا افضل کاشانی
در آب و گل که آورد، آیین جان نهادن (باباافضل کاشانی)
( اشعار زیبا ) در آب و گل که آورد، آیین جان نهادن…(باباافضل کاشانی) در آب و گل که آورد، آیین جان نهادن؟ بر دوش جان نازک، بار گران نهادن؟ شاداب شاخ جان را، از بوم جاودانی برکندن از چه علت، در خاکدان نهادن؟ ز آوردن تن و جان، با …
بیشتر بخوانید »