بایگانی/آرشیو برچسب ها : اشعار بهادر یگانه

این سکوت مرا ناشنیده مگیر (بهادر یگانه)

شعر

(اشعار عاشقانه و زیبا) راز دل … (بهادر یگانه) ای بی وفا ، راز دل بشنو ، از خموشی من این سکوت مرا ناشنیده مگیر ای آشنا ، چشم دل بگشا ، حال من بنگر سوز و ساز دلم را ندیده مگیر امشب که تو ، در کنار منی ، …

بیشتر بخوانید »

دلم چون غنچه خو کرده ست با سر در گریبانی … (بهادر یگانه)

عاشقونه زیر بارون

(شعر زیبا) دلم چون غنچه خو کرده ست با سر در گریبانی  … (بهادر یگانه) دلم چون غنچه خو کرده ست با سر در گریبانی ز بس تنها نشستم همچو گل های بیابانی دلم چون غنچه خو کرده ست با سر در گریبانی به بختِ تیره ی خود اشکِ غم …

بیشتر بخوانید »

اگر قصد سفر دارم، خدا داند که ناچارم … (بهادر یگانه)

شعر عاشقانه

( شعر عاشقانه و زیبا ) اگر قصد سفر دارم، خدا داند که ناچارم … (بهادر یگانه ) اگر که دور از تو شوم یار وفادار توام جدا ز تو همسفر عشق شرربار توام اگر قصد سفر دارم، خدا داند که ناچارم دفتر خاطرات ما، مانده برای ما به جا ثمر …

بیشتر بخوانید »