( غزل زیبا ) طنین طبل بیداری … الیار (جبار محمدی) به کوی چشم دارانش چو پیر می فروش آید صدای طبل بیداری در آن دم سوی گوش آید طنیـن جـان فزایـش تا در آفـاق جهان پیچد هیاهوهــای جانکــاه شُبان شب خمــوش آید نشان حق پرستی گر کسی را در …
Read More »Tag Archives: الیار (جبار محمدی)
آیینه ی جانم کن، آیین محبّت را (الیار)
( شعر عاشقانه ) همره دیرین … الیار (جبار محمدی) بیگانه مپندارم؛ ای همرهِ دیرینم! فرهاد تواَم من؛ تو، همچون گلِ شیرینم با دسته گلِ عشقی، بر پای تو بنشینم تا گَرد ره از رویت، با حوصله بر چینم پس با گلِ لبخندی، یک لحظه نگاهم کن آسوده زِ آهم …
Read More »ای صاحب زمانه! بازآ به سوی خانه (الیار)
( اشعار درباره امام زمان عج ) ای صاحب زمانه … الیار (جبار محمدی) ای صاحبِ زمانه! باز آ به سوی خانه بُتهای سرکشی را بشکن تو دانه دانه فصل بهار اسیرِ گردونه ی خزانه بگسسته از هم آخر، شیرازه ی زمانه از پرده جان بُرون کن، بی عذر و …
Read More »تو ایرانی (الیار)
( شعری زیبا درباره ایران ) تو ایرانی … الیار (جبار محمدی ) دل من سرزمین من تو میراث دلیرانی تو مهد خوب خوبانی تو ایرانی تو ایرانی تو فرق نام هستی را چو خورشید زر افشانی تو عالم را چنان چشمی مرید شاه مردانی جهان را گوهری در دل …
Read More »بهار عمر ما دور جوانی است (الیار)
( شعر نو ) جوانی … الیار (جبار محمدی) بهار عمر ما دور جوانی است پر از باران عشق و زندگانی است جوانی هاله ای از شوق و ذوق است بَرد از چهره ی جان، رنگ بدبختی دَرَد شیرازه ی سختی جوانی دوره ی بشکستن قفلِ درِ زندان سستی هاست …
Read More »عمر است چون خزانه (شعر نو)
(شعر نو) خزانه عمر … الیار (جبار محمدی) عمر است چون خزانه هر لحظه اش چو دُرّی است بر تارک زمانه در این خزانه گویی هر فرصتی نهان است هر فرصتی در اینجا جانی دگر به جان است فرصت برای رَستن از دامن سیاهی فرصت برای رُستن تا چشمه ی …
Read More »هر دم از عشق آید اندر گوش جان، ساز امید (الیار)
( غزلیات زیبا ) بستان امید … الیار (جبار محمدی) هر دم از عشق آید اندرگوش جان، ساز امید تا کشـد جـان را سر بستان دلبـــاز امید سایه ی خوشبختی آرد بر سـر هـر طالبـی طـالب ار بـا جـان کشـد ارابه ی ناز امید مهـر پایان است بـر تـاریکــی و …
Read More »هر که نخواهد، دهد دل به مسیحای عشق (الیار)
( دلنوشته ای برای امام علی سلام الله علیه ) حلقهٔ نیک اختری … الیار (جبار محمدی) دایــره ی عشـق مـن تا زتو محور گرفت خـاک دل از مهـر تـو صولت اختر گرفت شمــع وجـود مـن از فـوت قضا مرده بود از دم عیسـائی ات بــار دگــر درگرفت دار دلـم …
Read More »نغمـه سـازش مرا از عـالـم رؤیـا گرفت (الیار)
( غزلیات عاشقانه و ناب ) در دامن دریای عشق … الیار (جبار محمدی) نغمـه ی سـازش مرا از عـالـم رؤیـا گرفت در خیالـش این دلـم با جـام عشقی پا گرفت از نیـازی کـه به نـازش در دلـم تفسیر شد بقچـه ی دل وا شد و جان را دم غوغا …
Read More »یک شب نمــودم سیـر جـان در عــالم انــدیشه ام (الیار)
( شعر حکیمانه ) خاتم اندیشه … الیار (جبار محمدی) یک شب نمــودم سیـر جـان در عــالم انــدیشه ام عشق آمد اندر جان من شد خاتم انـدیشه ام دل در وجــودم خـانه شــد بـر مقــدم دلــدار مـن جـامی گرفت از معرفت جام جـم انـدیشه ام چون قطــره ی افکـار من …
Read More »