( دلنوشته ها و ابیات زیبا ) خانه بدوش … عالم از ما نغمه پردازند و خاموشیم ما مردم از ما هوشیارانند و مدهوشیم ما هیچکس ما را نمی آرد به خاطر ای عجب… یاد عالم می کنیم اما فراموشیم ما در بر نااهل، اگر نیش ایم جای شکوه نیست …
بیشتر بخوانید »بایگانی/آرشیو برچسب ها : بیت زیبا
انــدر اقلیـــم فـــنا، آب بقـــا می جویم…(الیار)
(اشعار عارفانه) آب بقا … انــدر اقلیـــم فـــنا آب بقـــا می جویم روزنـــی بر جهـــش از دار فنـــا می جویم دلـم آشفت از این شهره ی بازاری من چون ندانست از این شهره چه ها می جویم آسمان لایتناهی است در آیینه ی عشق مــن چــرا بر در بیغـــوله خفـــا …
بیشتر بخوانید »چه کسی گفت خدا شاعر نیست …
(دلنوشته های زیبا) زندگی قص نجیبی است… زندگی رقص نجیبی ست که بر چشمه ی بودن جاریست رقص ِ یک شاپرک بازیگوش لای یک دسته گل ِ یاس ِ معطر در باغ رقص ِ یک نغمه ی آرام ِ اذان که شبی باد میان من و این قبله پراکنده کند …
بیشتر بخوانید »جــــانم ار بـــاده ننوشــد، نبرد گوی وفا…(الیار)
(شعر و دلنوشته) آهوی وفا … جــــانم ار بـــاده ننوشــد نبرد گوی وفا کاو به تدبیـر دل آورد سر از کوی وفا مرغ دل هر شبه بال آرد از این بام وجود تا کـــه پرواز کنـــد گـرد تکاپوی وفا ایـن تـــلاطم ننشیند به دل اندر یم دهر تا ننـــوشم قـدحی …
بیشتر بخوانید »نشستم دوش من با بلبل و پروانه در یکجا…(لاهوتی)
(شعر و سروده زیبا) نشستم دوش من با بلبل و پروانه در یکجا…(لاهوتی) نشستم دوش من با بلبل و پروانه در یکجا سخن گفتیم از بی مهری جانانه در یکجا من اندر گریه ، بلبل در فغان ، پروانه در سوزش تماشا داشت حال ما سه تن دیوانه ، در …
بیشتر بخوانید »شبی دلم به ماهـــی، به خلوتی نهان شد…(الیار)
(ابیات زیبا و دلنشین) ساحت میآلود … شبی دلم به ماهـــی، به خلوتی نهان شد گرفت از او نشانی سر آمد جهـان شد چنان شبی درخشان، ندیده ام به عمری چو اختری برآمد به بام هر زمـان شد ستــــاره ای بر آمــد زشـام لیلة القدر درید سینه ی شب، بساط …
بیشتر بخوانید »دلـــم به تیــر ناوک جــانان دچـار آمد…(الیار)
(ابیات عاشقانه) سربدار یار … دلـــم به تیــر ناوک جــانان دچـارآمد به یک کرشمه گل انــدر دلم بهارآمد صبا زطرّه ی دلبر کمند جان بگشـــود زتار زلف وی انــدر دلــم سه تار آمد ز سوز نغمه ی جانسوز گیسوان اکنون دل رمیده ی سنگیـن دلان به زار آمد نشاط بزم …
بیشتر بخوانید »چشم دل بر گل آن دلبر گلپــــوش افتاد…(الیار)
(شعر و سروده زیبا) خیال ابدی … چشم دل برگل آن دلبر گلپــــوش افتاد و از ســرش از سر دلباختــگی هـوش افتاد جانم اندر قدح غمزه ی جــانـــانه بتافت انــدرون از تــب وتـاب طلبش جوش افتاد رفـت و سـر بـر قدم دلبــــر عیار نهـــاد بوی جانان به مشامش زد و …
بیشتر بخوانید »دل به تو دادم از جهان، بار نبستم از جهان…(الیار)
(اشعار عاشقانه) در کمند یار… دل به تو دادم از جهان، بار نبستم از جهان نام تو جان من گرفت، دل بشکستـم از جهان شربتـی از شرنـگ او، خوردم ودر به در شدم این همه بی وفائی اش، دیدم وخستم ازجهان در چمن خیـال من، ماه تو جلوه گــر بشد …
بیشتر بخوانید »نغمــه ی بـــاد وزان ، بر دل من ســاز شد…(الیار)
( اشعار عاشقانه در وصف بهار ) نرگس غماز … فصل گـــل آغاز شد چشـم دلـم باز شد هر گل وگلچهره ای مخــزنی از راز شد نغمــه ی بـــاد وزان بردل من ســاز شد یـار من از ره رسیــد نرگــس غماز شـد جـــان من از شوق او در پــــی پـرواز …
بیشتر بخوانید »