(سروده های عاشقانه) گوهر عشق … من زنده گــردم با گهــر، با گوهـری از کان تو دارم به جــان سرمـایـه ای از مایه هـای جان تو آن کان تو ارکان دل، در خــانه ای ازآب وگـل رویــد اگــر نوری در آن، از دیــده ی فتـان تو روشـن شود پنهانـی ام، …
Read More »Tag Archives: بیت زیبا
بگشــای بنــد مشـــکل از کـار مستمندان … (الیار)
( دلنوشته ها ) بوی باران … بگشــای بنــد مشـــکل از کـار مستمندان با دست اگــر نباشد، شاید بود به دنــدان شادی اگر به دل ها، چون جامه پاره گردد بـردوز و برهم آور چون قـرص ماه تابان گــر سکــه ی نکویــی، دادی به دردمندی از دل بــرون کـن آن …
Read More »بر نـدارم ز درت دسـت دعـا، تا لب گـور … (الیار)
( شعر قسنگ ) تخت مرصع … از درت سهـم کـرامـت ببـرد مرد کفور لاجـرم چشـم من انــدر کرمت روز نشور کـی فراموش کنـی قسمت ما دلشدگان آنـی از یـاد نبـردی طلـب بلبـل و مور چون که نزیکتری از رگ گردن به دلم مـن صدایـت بکنـم از ره نـزدیک چه …
Read More »مرا در عشق خود بی تاب گردان … (الیار)
( سروده های زیبا ) گوهر کمیاب … مرا در عشق خود بی تاب گردان بری از خورد و نام و خواب گردان غـزل در سینـه ام جـوشـد برایت دلــم را از غــزل پـر آب گــردان رهــم ده در حــریم بـارگــاهت مـریــد حلقــه ی احبــاب گـردان دلم را گوهـری از …
Read More »ز دل می جـویم از درگـاه تکـریمت نگاهی … (الیار)
( شعر عارفانه و زیبا ) حاکم هستی … خدایا هر دو عالم را تو خواهی هر چه خواهی زمین و آسمان و ماه و کیـوان را تو شاهی شب ار زیبـا رخـان گـل به سر، گرد هم آیند توشمـع جمـع آنـانی، مـرا در دل تو ماهی گهـی از روی …
Read More »شهـره آسمـانی گــم شده در زمین منم … (الیار)
( غزل عاشقانه ) شهرهٔ آسمانی … شهـره ی آسمـانی گــم شده درزمین منم در صف عاشقان او چـهره ی بـرترین منم برده فرشتگان همه سجده به امر حق براو وآنکه بدو خلافتش داده در این زمین منم آنکـه در آفـرینشش، گفتــه خدای لامـکان بر خود وآفریده اش، به به …
Read More »ای خـدا مـا را به جمع خیــل مستـانت ببر … (الیار)
( اشعار برگزیده ) بهار باقی … ای خـدا مـا را به جمع خیــل مستـانت ببر مـا مریـدان جمــالت را به بستـانت ببر از کویــر پسـت دنیــا وز دل گــرداب آن جان ما را برکــش و سوی گلستانت ببر جان ما آزرده شد از دست همراهان پست سوی کوی حیدر …
Read More »نغمــه ی اوصــاف رویت بر لبان بلبـل است … (الیار)
( غزل عاشقانه ) عکس یار … عکست اندر دانه پنهان و نمایان درگل است نغمــه ی اوصــاف رویت بر لبان بلبـل است روزنـی بـاشــد به گلــزار جمــالت هر گـلی جان بلبل هم از آن رو بی قرار هر گل است دانــه ی تقــدیر ما را مخفی از ما کــرده …
Read More »تو ای ماه مهان! از در مرانم … (الیار)
( دلنوشته زیبا ) از در مرانم … تو ای ماه مهان! از در مرانم تو شاهی بر جهان از در مرانم تو را بگزیده ام از جان و از دل زخیــل دلبـــران از در مـــرانم من آن رنجــور دورانـم حبیبـا تـو یـاری مهـربان از در مـرانـم غریبـی خسته و …
Read More »نـام من از دست تو امضا گرفت … (الیار)
(غزل عاشقانه) شور قیامت … عشق تو انـدر دل مـن جـا گرفت شـور قیــامت همــه بـالا گرفت جـذبـه ی جان پرورت آمد شبی جــان مــرا صـورت زیبا گرفت جـان مـن از خستــگی افتاده بود بار دگــر از دم تــو پــا گـرفت در صــف غمـدیده ی دلـدادگان نـام من از دست …
Read More »