بایگانی/آرشیو برچسب ها : جبار محمدی

بـا نردبـان عشق، ز فلــک، من گذشتـه ام … (الیار)

شعر عاشقانه

( غزل زیبا ) در سیر جان … اسب عنــایت به دور جهان من جهانــده ام در تیــه جهل، به شوکت خاران، نمانده ام بـا نردبـان عشق، ز فلــک، من گذشتـه ام مرغ از قفس تا به بام جهان، من پرانده ام در سیــر جــان پای خود بنهادم به منظری …

بیشتر بخوانید »

فــراق روی تو پیـرم نمود و درد افزود … (الیار)

پیرمرد

( اشعار عاشقانه ) نشان یار … سرم به صخره بسایم به چشم اشک آلود جهــانِ بـی تو برایـم بگشتـه دود اندود زمانه در گذر است و سرم بسامان نیست فــراق روی تو پیـرم نمود و درد افزود امــان زجـور حســودان روی ماهـت یار! در این سرای کهن، روشنی ز …

بیشتر بخوانید »

خار غم را بر کن از جان، خاک کن … (الیار)

عاشقانه

( غزلی زیبا و دلنشین ) صفای دل … رو غبــار کیـن دل را پاک کن خار غم را بر کن از جان، خاک کن خـانـه ی دل را بیـارای از کرم در صفــایش، شهـره ی افلاک کن تا نشیـند گوهر عشق اندر آن با گـــلاب صـدق جان نمنــاک کن …

بیشتر بخوانید »

من زنده گــردم با گهــر، با گوهـری از کان تو … (الیار)

عشق

( دلنوشته ای عاشقانه و زیبا ) گوهر عشق … من زنده گــردم با گهــر، با گوهـری از کان تو دارم به جــان سرمـایـه ای از مایه هـای جان تو آن کان تو ارکان دل، در خــانه ای ازآب وگـل رویــد اگــر نوری در آن، از دیــده ی فتـان تو …

بیشتر بخوانید »

عشـــق است آب پاکی بر دامن گناهان … (الیار)

شعر عاشقانه

( دلنوشته زیبا ) حلقهٔ می … دوش انــدرون جـانم سودای دیگر آمد بر کوی می فروشان دل رفت و لب تر آمد گفتم که از چه رویی، غوغا به جانم افتاد گفتــا که با گل و مُل آســـودگــی سر آمد در حلقــه ی گنــاه عصیــان آدمــم من از آن …

بیشتر بخوانید »

مـا مبتــلای عشقیــم، جان بسته بر دل هم …(الیار)

باران زیبا

(اشعار زیبا و خواندنی) بوی باران … بگشــای بنــد مشـــکل از کـار مستمندان بادست اگــر نباشد، شاید بود به دنــدان شادی اگر به دل ها، چون جامه پاره گردد بـردوز و برهم آور چون قـرص ماه تابان گــر سکــه ی نکویــی، دادی به دردمندی از دل بــرون کـن آن را، …

بیشتر بخوانید »

ای فلــک! افســون گــردانت غـــم ما را فزود … (الیار)

گل زیبا - شعر

( غزل زیبا و عاشقانه ) بند مرصع … ای فلــک! افســون گــردانت غـــم ما را فزود روزنـــی هــم بهر عبــرت از بـرای مـا گشــود گـرچــه بازیهــای این دهرم کمر خـم می کند زینــت رؤیـایـی اش گـــاهی دل مـــا را ربـــود ای فلــک زنجیر و بنـدت بس مرصـع کرده ای …

بیشتر بخوانید »

در خــم گیســوی شکن در شکنـت ای نگار … (الیار)

شعر عاشقانه

( سروده های عاشقانه ) قدح غمزه … در خــم گیســوی شکن در شکنـت ای نگار گشته دل عاشق و سرگشته ی من ماندگار ایـن دل من بلبـــل بستــان تو باشد همی گرچه به جان می خرد از فرقت روی تو، خار می سپــرم بر دل دلـــداده ی خود تا …

بیشتر بخوانید »

سلسلــه در سلسلـه پیوسته ای … (الیار)

گل زیبای بهاری

( شعر عاشقانه ) ای نگار … سلسلــه در سلسلـه پیوسته ای زلــف خــودت بردل مــن بسته ای با همــه زیبــایی و ناز و جمـــال مجمــعی از هـر گـل و گل دسته ای نوگلـــی از بـاغ ازل بــــوده ای از همــه نقصــان و خطــا رستــه ای شهــره ی شهری و …

بیشتر بخوانید »

خــار غم را از گلستـــان یتیمــان ریشــه کن … (الیار)

یتیم

( شعر و دلنوشته زیبا ) دست نیکی … خــار غم را از گلستـــان یتیمــان ریشــه کن شادی آور بــر دل غمــدیدگــان این وطـن شکـــر نعمت را به جای آور همـی انفـاق کن قبل از آنــی که رسـد مر نوبت غسـل وکفن بوی عطــر مهــر ایزد بـر جهان مستولی است شمـه …

بیشتر بخوانید »