( شعر عارفانه و زیبا ) حاکم هستی … خدایا هر دو عالم را تو خواهی هر چه خواهی زمین و آسمان و ماه و کیـوان را تو شاهی شب ار زیبـا رخـان گـل به سر، گرد هم آیند توشمـع جمـع آنـانی، مـرا در دل تو ماهی گهـی از روی …
بیشتر بخوانید »بایگانی/آرشیو برچسب ها : دلنوشته
از بهر ديدن او بگشای ديده جان … (صوفی مازندرانی)
( اشعار درباره امام زمان عج ) از بهر ديدن او بگشای ديده جان … (صوفی مازندرانی) با مرد عشق هرگز تاج و نگين نباشد با آفتاب روشن شب همنشين نباشد باور مکن که باشد اندر بهشت روئي در سينه اي که در وي دوزخ دفين نباشد هر خاطري که …
بیشتر بخوانید »شهـره آسمـانی گــم شده در زمین منم … (الیار)
( غزل عاشقانه ) شهرهٔ آسمانی … شهـره ی آسمـانی گــم شده درزمین منم در صف عاشقان او چـهره ی بـرترین منم برده فرشتگان همه سجده به امر حق براو وآنکه بدو خلافتش داده در این زمین منم آنکـه در آفـرینشش، گفتــه خدای لامـکان بر خود وآفریده اش، به به …
بیشتر بخوانید »اول ماه است و نان در خانه نیست … (دلنوشته)
(دلنوشته) اول ماه است و نان در خانه نیست … (محمدرضا یعقوبی) یاد دارم یک غروب سرد سرد می گذشت از توی کوچه دوره گرد: دوره گردم ، کهنه قالی می خرم دست دوم جنس عالی می خرم گر نداری کوزه خالی می خرم کاسه و ظرف سفالی می خرم …
بیشتر بخوانید »دل نوشته ها و متن های زیبا به مناسبت 12 بهمن
( اشعار مناسبتی ) دل نوشته ها و متن های زیبا به مناسبت 12 بهمن ( عطیه ی الهی ) وقتی بهمن پنجاه و هفت رسید، روزها به شتاب از پی آمدند و فرصتی برای تیرگی باقی نگذاشتند؛ چنان که شب ها فانوس فریادهای «الله اکبر» بر بام سرنوشت این …
بیشتر بخوانید »ميَم در جام و ماهم تا سحر در روزنست امشب … (نظیری نیشابوری)
( شعر زیبا ) ميَم در جام و ماهم تا سحر در روزنست امشب … (نظیری نیشابوری) ميَم در جام و ماهم تا سحر در روزنست امشب دو دستم تا به وقت صبح طوق گردنست امشب دو چشم حجله آئين بسته اندر گريهٔ شادى درو بام از چراغان سرشکم روشنست …
بیشتر بخوانید »از آنم شکوه است از طول ایام پریشانی … (محتشم کشانی)
( اشعار زیبا ) از آنم شکوه است از طول ایام پریشانی … (محتشم کشانی) از آنم شکوه است از طول ایام پریشانی که پایم کوته است از درگه نواب سلطانی به تنگ آوردهام خاصان دیوان معلی را من دیوانه از عرض حکایتهای طولانی به این امید کان افسانهها چون …
بیشتر بخوانید »ای خـدا مـا را به جمع خیــل مستـانت ببر … (الیار)
( اشعار برگزیده ) بهار باقی … ای خـدا مـا را به جمع خیــل مستـانت ببر مـا مریـدان جمــالت را به بستـانت ببر از کویــر پسـت دنیــا وز دل گــرداب آن جان ما را برکــش و سوی گلستانت ببر جان ما آزرده شد از دست همراهان پست سوی کوی حیدر …
بیشتر بخوانید »در اين بيابان ز ناتوانى، فتادم از پا چنانكه دانى … (مشتاق اصفهانی)
( شعر زیبا و عارفانه ) در اين بيابان ز ناتوانى، فتادم از پا چنانكه دانى … (مشتاق اصفهانی) مخوان ز ديرم، به كعبه زاهد، كه برده از كف، دل من آنجا به ناله مطرب، به عشوه ساقى، به خنده ساغر، به گريه مينا به عقل نازى، حكيم تا كى، …
بیشتر بخوانید »قربان دلت جهان تو را می طلبد … ( اشعار انتظار )
( سروده های روز جمعه ) اشعار و دلنوشته های امام زمانی از آسیه نعمتی رحیم آبادی قربان دلت جهان تو را می طلبد … ( اشعار انتظار ) در قاب ستاره دیدمت در شب تار من تا به ستاره همه جا بوی بهار افسوس نگیرد همه کس این نفهات بیدار …
بیشتر بخوانید »