(دلنوشته) هر که همچون صبحدم دارد هوای نیمشب (محمد حسین جلیلی) هر که همچون صبحدم دارد هوای نیمشب گرد غم از دل زداید با صفای نیمشب الفتی دارم خدایا با دل شب واگذار نیمشب را بهر ما ، ما را برای نیمشب صد چو ملک نیمروزش هست در زیر نگین …
بیشتر بخوانید »بایگانی/آرشیو برچسب ها : دلنوشته
دلم چون غنچه خو کرده ست با سر در گریبانی … (بهادر یگانه)
(شعر زیبا) دلم چون غنچه خو کرده ست با سر در گریبانی … (بهادر یگانه) دلم چون غنچه خو کرده ست با سر در گریبانی ز بس تنها نشستم همچو گل های بیابانی دلم چون غنچه خو کرده ست با سر در گریبانی به بختِ تیره ی خود اشکِ غم …
بیشتر بخوانید »اشعار و دلنوشته های ولادت امام حسن عسگری (ع)
(اشعار مذهبی) اشعار و دلنوشته های ولادت امام حسن عسگری (سلام الله علیه) نگه به حال دلم کن که بابت تو فقط نشسته ام بنویسم ز ساحت تو فقط دوباره قسمت من شد قلم به دست شوم نشسته ام بنویسم به رخصت تو فقط ببین که نسخه ی من را …
بیشتر بخوانید »دل نمی گنجــد ز شـوق رویش اندر خانه اش … (الیار)
(اشعار عاشقانه) محراب عشق … دل نمــی گنجــد زشــوق رویش اندر خانه اش تــرک جـانـم می کند اندر ره جـانـانـه اش تـا بـدیـدش کــوی او، حـوض شــراب نـاب را بر سر آن شد که ز آن می، پرکند پیمانه اش چــون چشیــد از آن مــی کـوثـر نشـان جام او چـون …
بیشتر بخوانید »دردم نه همین است که بستند پرم را … (عاشق اصفهانی)
(دلنوشته ها) دردم نه همین است که بستند پرم را … (عاشق اصفهانی) دردم نه همین است که بستند پرم را ترسم نرسانند به گلشن خبرم را از حسرت مرغی که جدا مانده ز گلشن آگه نشدم ، تا نشکستند پرم را گردی ست ز من باقی و ترسم که …
بیشتر بخوانید »در گـذرگاه جهـان، اندر گـذارم روز و شب … (الیار)
(سروده ای زیبا و عارفانه ) مجروح تیر ناوک … درگـذرگاه جهـان، اندر گـذارم روز و شب بـر در آن شـاه خوبان سـربدارم روز و شب دم به دم ساقی ز رویش شهد نابم می دهد با مـی او در خـرابـاتش خمــارم روز و شب من مـدام انــدر خرابـات رخ …
بیشتر بخوانید »اشعار زیبایی از محمد علی بهمنی
اشعار برگزیده استاد محمد علی بهمنی “تو…” پر می کشم از پنجره ی خواب تو تا تو هر شب من و دیدار در این پنجره با تو از خستگی روز همین خواب پر از راز کافی ست مرا، ای همه ی خواسته ها تو دیشب من و تو بسته ی …
بیشتر بخوانید »ﻧﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﺩﻭﺭﯼ ﺁﻥ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﺪ … (شهرام نصیری)
(شعر زیبا) ﻧﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﺩﻭﺭﯼ ﺁﻥ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﺪ … (شهرام نصیری) ﻧﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﺩﻭﺭﯼ ﺁﻥ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﺪ ﻋﺸﻖ ﺧﻮﺩ ﺻﺮﻑ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﺪ ﺩﺭﺩ ﺩﻝ، ﺷﻌﺮ ﻗﺸﻨﮓ، ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻟﻄﯿﻒ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﺑﯿﺎﻥ ﮐﻦ ﮐﻪ …
بیشتر بخوانید »صـدآفریــن به جـانـان، ما را نمود قـابل … (الیار)
(دلنوشته و غزل زیبا) آتش شمایل … مـا را سرشــت جـانـان انـدر نقـابی از گِل جـامی در انـدرونـش، بنهـاد نـام آن دل او عـرضـه کــرد مـا را، والاتــرین امــانت عشقی چو گوهر اندر آن دل نمود منزل جام جهان نما شد ز این گوهرش دل آنگه صـدآفریــن به جـانـان، ما …
بیشتر بخوانید »کي رفته اي ز دل که تمنا کنم تو را … (فروغی بسطامی)
( غزل زییا و عاشقانه ) کي رفته اي ز دل که تمنا کنم تو را … (فروغی بسطامی) کي رفته اي ز دل که تمنا کنم تو را کي بوده اي نهفته که پيدا کنم تو را غيبت نکرده اي که شوم طالب حضور پنهان نگشته اي که هويدا …
بیشتر بخوانید »