( دلنوشته زیبا ) شبي گريم ، شبي نالم ز هجرت ، داد از اين شب ها … (مشتاق اصفهانی) شبي گريم شبي نالم ز هجرت داد از اين شب ها به شب هاي غمت در مانده ام فرياد از اين شب ها بود گر هر شبم زينسان به روز …
Read More »Tag Archives: دلنوشته
در چمــن زار عبـادت، دیدنی ها دیده ام … (الیار)
( شعر زیبا و عارفانه ) آستان مهر … قلب خــود بر آستــان مهــر تو ساییـده ام در چمــن زار عبـادت، دیدنی ها دیده ام خود خدای عالمی، صاحب لقای روز حشـر صوت قرآن از دم ذ رات جان بشنیده ام رود جوشان سلامت، از کواکب جاری است ازکنـــارش من …
Read More »گر اي طبيب درد من از حالم آگاهي بيا … (شعر انتظار)
( شعر عاشقانه انتظار امام زمان عج ) گر اي طبيب درد من از حالم آگاهي بيا … (احمد گلچین معانی) گر اي طبيب درد من از حالم آگاهي بيا ور اي اميد زندگي مرگم نمي خواهي بيا بين جان از غم خسته ام وين دست از جان شسته ام …
Read More »روشنــی بــام جهـــان، نـــام تو، یـا علی … (الیار)
( شعر زیبا در وصف امام علی سلام الله علیه ) یا علی … روشنــی بــام جهـــان، نـــام تو، یـا علی باغ دلم گلـــشن از احکام تو، یا علی بوی عدالــت به جهان در، کنـون، اندکی باشد اگــر، باشد از ایّــام تو، یـا علی طعــم خلافــت نبود گـر بحـق، درجهان …
Read More »ما حريف غم و پيمانه کشي پيشه ما … (مشتاق اصفهانی)
( شعر عاشقانه ) ما حريف غم و پيمانه کشي پيشه ما … (مشتاق اصفهانی) ما حريف غم و پيمانه کشي پيشه ي ما ديده ي ما قدح ما دل ما شيشه ي ما ما در اين باديه آن خار بن تشنه لبيم که رهين نمي از خاک نشد ريشه …
Read More »درخزان عمر می جویم بهار خویش را (مشفق کاشانی)
( دلنوشته های زیبا ) سر گشته … لاله زار از اشک کردم تا کنار خویش را درخزان عمر می جویم بهار خویش را ز آتش این کاروان خاکستری بر جا نماند می زنم بر آب، نقش انتظار خویش را بار خاطر بود یاد یار و اندوه دیار برده ام …
Read More »وای و وایم، جام تقوایم در آب افتاده است … (الیار)
( اشعار و دلنوشته های زیبا و عرفانی ) مِهر اخلاص … وای و وایم جام تقوایم در آب افتاده است بــام زهدم از ریاکاری خــراب افتـاده است تار و پود آنچــه رشتـــم از عبادت، پنبـه شد وه! خیـالاتی که می سفتـم، سراب افتاده است زآنچه می کــردم مــزیّن، حاصل …
Read More »عشق، مرا جان دهد ای خـدا … (الیار)
( شعر زیبا و عارفانه ) تحفهٔ عشق … عشق، مرا جان دهد ای خـدا سوی تو فرمان دهـد ای خدا در شب تاریک دل، بر منش اختـــر تـابـان دهــد ای خدا روز مــرا نــو کنـــد تا ابـــد مهــر زرافشـان دهد ای خدا بهر …
Read More »مــاه تابان را بســامان دیده ام … (الیار)
( اشعار عاشقانه ) شوق بقا مــاه تابان را بســامان دیده ام در غیابش قصه ها بشنیـــده ام تا بر آمد پیشم آن فرخنده پی از لبش من دسته گلها چیده ام گفتــمش ای مـاه رؤیاهای من من زجــام عشق تـو روییـــده ام درغم هجـــرتو بودم بی قـرار همچو سیمابی …
Read More »نزد بهــاران شدند بلبــل و سرو چمـان … (الیار)
( دلنوشته ای عاشقانه و زیبا ) مُهر محبت نزد بهــاران شدند بلبــل و سرو چمـان تــا که بخواهند از او پا نهد اندر جهان خـوان طــرب گستــرد بهر طبیعت اگر خیــل گهــر بار ابر آوردش آسمان مژده ی رحمت رسید ز ابر بهاری کنون در پی گل بلبلان، هم …
Read More »