(شعر زیبا) خواستم زنده بمانم، غم دوران نگذاشت … (دلنوشته) خواستم زنده بمانم غم دوران نگذاشت خواستم غم نخورم قصه ی هجران نگذاشت خواستم دست به هر کار خلافی بزنم آیه ی خوف و فمن یعمل قرآن نگذاشت خواستم صاحب زر گردم و سر نیزه ی زور مرگ چنگیز به …
بیشتر بخوانید »بایگانی/آرشیو برچسب ها : سروده زیبا
چه ره آورد سفر دارم از این راه دراز؟ … (فروغالزمان فرخزاد)
( اشعار زیبا و عاشقانه ) شعر شوق … ( فروغ فرخزاد ) یاد داری که ز من خنده کنان پرسیدی چه ره آورد سفر دارم از این راه دراز؟ چهره ام را بنگر تا بتو پاسخ گوید اشک شوقی که فرو خفته به چشمان نیاز چه ره آورد سفر دارم …
بیشتر بخوانید »نشستم دوش من با بلبل و پروانه در یکجا…(لاهوتی)
(شعر و سروده زیبا) نشستم دوش من با بلبل و پروانه در یکجا…(لاهوتی) نشستم دوش من با بلبل و پروانه در یکجا سخن گفتیم از بی مهری جانانه در یکجا من اندر گریه ، بلبل در فغان ، پروانه در سوزش تماشا داشت حال ما سه تن دیوانه ، در …
بیشتر بخوانید »بر خـدا بسپــرده ام دل، در دل طوفان غـــم…(الیار)
(اشعار و سروده های زیبا) درمان غم… برخـدا بسپــرده ام دل در دل طوفان غـــم گر چه هردم آورد هیجا، همی گُـردان غم کینــه ها چون برف بهمن می نشینـد بام دل تا بسازد سینه ام را عرصه ی جـولان غــم عمــری انــدر دام ظلمت، دربیـابـان ضــلال سینه ام شد …
بیشتر بخوانید »