دیر آمدی که دست ز دامن ندارمت (شهریار) دل نوشته ها و اشعار زیبا دیدگاهها برای دیر آمدی که دست ز دامن ندارمت (شهریار) بسته هستند (غزلیات دلنشین) اشک شوق … (استاد شهریار) دیر آمدی که دست ز دامن ندارمت جان مژده داده ام که چوجان در برارمت تا شویمت از آن گل عارض غبار راه ابری شدم ز شوق که اشگی ببارمت عمری دلم به سینه فشردی در انتظار تا درکشم به سینه و در … بیشتر بخوانید »