بایگانی/آرشیو برچسب ها : سروده

اشعار شهادت حضرت علی (ع)

حضرت علی (ع)

اشعار شهادت حضرت علی (ع) جونم فداته، نجف بهشت قلب این سینه زناته یا علی مولا،دل شکسته ام اسیر و مبتلاته علی علی جان،نوای آسمونی ِ خوبای عالَم شبای قدره،با داغ تو برای ما مثل محرّم یه شبی هم ایشالا ما،با غم و سوز دیرینه توی ایوون طلای تو،میزنیم بر …

بیشتر بخوانید »

عشوه ها بر دل نمــودی نازنین…(الیار)

شعر عاشقانه

( شعر عاشقانه ) نازنین… عشوه ها بر دل نمــودی نازنین آخــر از دستــم ربـــودی نــازنین خواب دوشینم بسی برهم زدی خود در این طوفان غنــودی نازنین از گــرانجــانی بــدر بردی مرا در به رویـــم برگشـــودی نازنیـن چون نهادم پا بـراین دروازه ات نغمــه ای دیگــــر سرودی نازنین دل گرفتـی، …

بیشتر بخوانید »

در آب و گل که آورد، آیین جان نهادن (باباافضل کاشانی)

سبزه در خشکی بیابان

 ( اشعار زیبا ) در آب و گل که آورد، آیین جان نهادن…(باباافضل کاشانی) در آب و گل که آورد، آیین جان نهادن؟ بر دوش جان نازک، بار گران نهادن؟ شاداب شاخ جان را، از بوم جاودانی برکندن از چه علت، در خاکدان نهادن؟ ز آوردن تن و جان، با …

بیشتر بخوانید »

اشعار و دلنوشته های شبهای قدر

لیالی قدر

اشعار و دلنوشته های شبهای قدر  شب قدر است امشب مست مستم‌ ای خدا با تو شدم تا مست دانستم كه هستم ای خدا با تو در این خلوت تو من یا من تو، انصاف از تو می‌خواهم تو با من مست یا من مست هستم ای خدا با تو …

بیشتر بخوانید »

رقـــص پروانه دل از گــل گلـزار تو بود…(الیار)

عاشقانه و زیبا

( شعر عاشقانه ) صبح رحمت… رقـــص پروانه ی دل از گــل گلـزار تو بود نغمه ی ساز من از صوت گهـــر بار تو بود جلـوه هـایـی که ببرد از کـف دل هوش مرا این همه پرتـوی از صـــورت مه پار تو بود دل غفلـت زده بیــدار شــد از خــواب، …

بیشتر بخوانید »

اشعار و دلنوشته های ولادت امام حسن مجتبی (ع)

اشعار و دلنوشته های ولادت امام حسن مجتبی (ع)

اشعار و دلنوشته های ولادت امام حسن مجتبی (ع) از نیمه ماه رمضان ماه بر آمد با آمدنش فصل غم و رنج سر آمد شاد است رسول دوسرا حضرت طاها زیرا كه كنون سبط كبیرش به بر آمد در بیت علی غلغله وشور بپا شد جبریل امین شاد بر او …

بیشتر بخوانید »

شعر زیبای مهر مادر ، عشق پدر…(ساسان کوچکی)

شعر مهر مادر عشق پدر

شعر مهر مادر عشق پدر اگر مهری به دل دارم ، اگرعشقی به سر دارم یقینا مــادرم داده و یـا ارث از پــدر دارم چو مـادر یاورم باشد ، پـدر باشد دعـا گویم نه از بیـگانه بـاکـم هست ، نه پـروا از خـطـر دارم اگر روزی شکستم عهد ، میان …

بیشتر بخوانید »

در خرابات مجانین کن گذر…(رضی‌الدین آرتیمانی)

عاشقانه

(اشعار زیبا و عاشقانه) کوی عشق در خرابات مجانین کن گذر تا ببینی رسم و آئین دگر عادت اینجا ترک رسم و عادت است رسم، اینجا ترک جان و ترک سر کوی عشق است این و در وی صد بلا حضرت عشق است اینجا باش باش سر مده اینجا عنان …

بیشتر بخوانید »

جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را…(شهریار)

جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را

( شعر زیبا و غم انگیز ) جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را…(شهریار) جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را به یاد یار دیرین کاروان …

بیشتر بخوانید »

یـا رب، درونـی عطا کن به از برون…(الیار)

یا رب

( اشعار و دلنوشته های عرفانی ) یا رب… یـا رب درونـی عطا کن به از برون کــایـــد بــرون مرا رنــــگی از درون باطــن به صـــدق بیــارایم و صفـا کــــردار خود بــکنم عــاری از فسون در گــردباد غبــارین نفــس و دل در عشـــق خود بچشـان باده ی جنون در چـاهســـار …

بیشتر بخوانید »