بایگانی/آرشیو برچسب ها : سر خجلت بزیر از روی آن آیینه رو دارم

دلم زین آرزو خون شد که جان در پایت افشانم…(ابولحسن ورزی)

زیبا

(دلنوشته ها) سر خجلت بزیر از روی آن آیینه رو دارم…(ابولحسن ورزی)    سر خجلت بزیر از روی آن آیینه رو دارم گنهکارم ولیکن چشم بخشایش از او دارم دلم زین آرزو خون شد که جان در پایت افشانم برفتی از برم اما هنوز این آرزو دارم ز بیم آنکه …

بیشتر بخوانید »