Tag Archives: شعر

( اشعار محرم ) عالم به ماتم تو، حسینیۀ غم است … (دلنوشته) عالم به ماتم تو حسینیۀ غم است یعنی که فصل سوک و عزا، فصل ماتم است از عرش تابه فرش تمام فرشتگان فریاد می زنند که ماه محّرم است هفت آسمـان پُر است ز گرد عزای تو …

( اشعار زیبا ) شب و جلوه ی جمال … استاد شهریار شبست و چشم من و شمع اشکبارانند مگر به ماتم پروانه سوگوارانند چه می کند بدو چشم شب فراق تو ماه که این ستاره شماران ستاره بارانند مرا ز سبز خط و چشم مستش آید یاد در این …

( اشعار و دلنوشته های تبریک عید غدیر ) عید اهل آسمان جشن زمینی هاست امشب … (شعر غدیر) شعر از استاد سازگار (میثم) ای مبارک آیه ی اکمال دین عیدت مبارک ای غدیر ای عید کلّ مسلمین عیدت مبارک ای امین وحی، جبریل امین، عیدت مبارک آسمان چشم دلت …

( ولادت امام هادی سلام الله علیه مبارک ) اشعار و دلنوشته های ولادت امام هادی (ع) به نام نامی هادی که هادی دلهاست یگانه فاتح دلها امام بی همتاست امام مهر، امام وفا، امام عشق امام رأفت و رحمت امام خوبیهاست هدایتش همه جا را به زیر سایه بَرَد …

( سروده هایی زیبا برای روز عرفه ) اشعار و دلنوشته های روز عرفه تا که از سوي حق آواي بيا مي آيد وسط روز گدا پشت گدا مي آيد هاتفي زد به روي شانه ام و گفت بيا از شفاخانه حق بوي دوا مي آيد وقتي يک کوه گنه …

( دلنوشته هایی برای گرامیداشت ۲۶ مرداد، سالروز ورود آزادگان به میهن ) اشعاری در وصف آزادگان نفس تازه کن … (علیرضا دهرویه) آمدی و بوی قفس می دهی زخم تنت را به که پس می دهی؟ آمده ای حنجره ات مال ما زخم تنت نوبر آمال ما آمدنت آمدنی …

( شعر زیبا ) پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می‎کند … (شهریار) پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می‎کند بلبل شوقم هوای نغمه‎خوانی می‎کند همتم تا می‎رود ساز غزل گیرد به دست طاقتم اظهار عجز و ناتوانی می‎کند بلبلی در سینه می‎نالد هنوزم کاین چمن با خزان هم آشتی …

( شعر و دلنوشته ) اشعار میلاد امام رضا(ع) دهه ی دوم ذیقعده شروعش زیباست زاد روز گلی از نسل علی(ع) وزهراست(س) چشم دل بازکن وشهر مدینه بنگر خانه ی حضرت کاظم طرب وجشن بپاست  عرشیان وهمه ی اهل زمین شادانند بر لب جمله ی آنها فتبارک به نواست  بوسه …

( دلنوشته ها ) شعر دوستی از فریدون مشیری دل من دیر زمانی ست که می پندارد: « دوستی » نیز گلی ست مثل نیلوفر و ناز ، ساقه ترد ظریفی دارد بی گمان سنگدل است آن که روا می دارد جان این ساقه نازک را – دانسته – بیازارد! …

(شعر زیبا و عارفانه درباره بندگی) بنده ام هنوز … نیلوفر شادمهری زانو بغل نشسته دلم کنج خانه ات حالا فقط خیال من است و بهانه ات با هر نفس تپید و گرفت از فراق تو قلب شکسته از دل خسته سراغ تو تا می رسد صدای ملائک ز بام …