Tag Archives: شعر

( شعر و دلنوشته ) ز حد گذشت جدائی … ( عبید زاکانی ) ز حد گذشت جدائی ز حد گذشت جفا بیا که موسم عیشست و آشتی و صفا لبت به خون دل عاشقان خطی دارد غبار چیست دگر باره در میانهٔ ما مرا دو چشم تو انداخت در …

( شعری از رهبر انقلاب به مناسبت روز جهانی ناشنوایان ) مناجات ناشنوایان ما خيل بندگانيم، ما را تو مي‌شناسي هر چند بي‌زبانيم، ما را تو مي‌شناسي ويرانه‌ئيم و در دل گنجي ز راز داريم با آنكه بي‌نشانيم، ما را تو مي‌شناسي با هر كسي نگوئيم راز خموشي خويش بيگانه …

( غزل زیبا و عاشقانه ) دیده بر روی نکو ، دوختنی ست … (صادق سرمد) به ولای تو که اندوختنی ست به وفای تو که آموختنی ست هر کتابی که در آن وصف تو نیست قول هر کس که بود، سوختنی ست دوختم دیده به رویت، چه کنم؟ دیده …

( شعر در وصف حضرت علی سلام الله علیه ) خورشید انسانیت علی … الیار (جبار محمدی) آنکه بر خوبان  و بر مردان  عـالم  شاه  بود جان او خورشیـد و رویش هم بسـان ماه بود مرتضی بود آنکه پایش هم سر قــاف کمال طلـعت و غُــربش  هم انـدر خـانه ی …

(اشعار زیبا) شعر گرگ از فریدون مشیری گفت دانایی که: گرگی خیره سر هست پنهان در نهاد هر بشر لاجرم جاری است پیکاری سترگ روز و شب، مابین این انسان و گرگ زور بازو چاره ی این گرگ نیست صاحب اندیشه داند چاره چیست ای بسا انسان رنجور پریش سخت …

( شعر در وصف امام علی سلام الله علیه ) شعری زیبا از استاد شهریار در وصف امیر المومنین (ع) یا علی نام تو بردم نه غمی ماند و نه همّی                   بابی انت و امّی گوییا هیچ نه همّی به دلم بوده، نه غمّی                     بابی انت و امّی تو که …

( اشعار مذهبی اعیاد بزرگ ) اشعار زیبا درباره عید غدیر مرا غدیر نه برکه، که بیکران دریاست علی نه فاتح خیبر،که فاتح دلهاست مرا غدیر نه برکه، که خم جوشان است علی نه ساقی کوثر،که کوثر عظماست مرا غدیر نه یک برگ سرد تاریخ است علی نه شافع محشر، …

( اشعار مذهبی ) اشعار و سروده های ولادت امام هادی (ع) خورشيد پر تلألو هفت آسمان شدي ذي الحجه شهير زمين و زمان شدي با اهدنالصراط تو شد راه ، مستقيم وقتي كه حمد خواندي و تفسير آن شدي تكثير گشته آيه ي اياك نعبدوا از آن زمان كه …

( غزل زیبا ) شعر مادر … الیار (جبار محمدی) در عـالــم مهر و وفــا اخترنشــانی مـــادرم چون بر زمین زندگی، چون آسمانی مـادرم عمــری شــدی آبستــن بـار تبــار جــان من تا بـر کـویـر زندگـی، گـل برنشــانی مادرم روزی در آغوشت بدم بی دست و پا و بی زبان هم …

( شعرهای مناسبتی ) اشعار و سروده های عید قربان عید قربان آمد ای جانم به قربان تو باد جان من ای همدم من برخی جان تو باد عید قربان است و بهتر نیست زین عیدی مرا در چنین عیدی دل و جانم به قربان تو باد سر چه باشد …