(سروده های مناسبتی) شعرهای زیبا و خواندنی درباره روز معلم از یک کلام جانفزا، صد مرده احیا می کنی هنگام تعلیم سخن، کار مسیحا می کنی هر دم که می گویی سخن، جان می دهی ما را به تن در جان دمیدن در بدن، اعجاز عیسا می کنی با دانش …
بیشتر بخوانید »بایگانی/آرشیو برچسب ها : شعر
معلم بشریت، خدای منان است (فرائی)
( شعر روز معلم – ۱۲ اردیبهشت، سالروز شهادت استاد مرتضی مطهری) معلم بشریت … (عبدالمجید فرائی) معلم بشریت ، خدای منان است کتاب درس، همان آیه های قرآن است علوم اول و آخر ، در او شده جاری بنای حکمت و تهذیب نفس و عرفان است تعمقی بکنی ، …
بیشتر بخوانید »گفته بودند که از دل برود يار چو از ديده برفت (حمید مصدق)
(سروده های نو) گفته بودند که از دل برود يار چو از ديده برفت … (حمید مصدق) اما من و تو دور از هم می پوسیم غمم از وحشت پوسیدن نیست غمم از زیستن بی تو در این لحظه ی پُر دلهره است گفته بودند که “از دل برود یار …
بیشتر بخوانید »خواستم زنده بمانم، غم دوران نگذاشت (دلنوشته)
(شعر زیبا) خواستم زنده بمانم، غم دوران نگذاشت … (دلنوشته) خواستم زنده بمانم غم دوران نگذاشت خواستم غم نخورم قصه ی هجران نگذاشت خواستم دست به هر کار خلافی بزنم آیه ی خوف و فمن یعمل قرآن نگذاشت خواستم صاحب زر گردم و سر نیزه ی زور مرگ چنگیز به …
بیشتر بخوانید »بـا مرکبــی از ارغنـــون، می رانم این دل را کنون (الیار)
(شعر زیبا) بر مرکب ارغنون … بـا مرکبــی از ارغنـــون می رانم این دل را کنون تـا پـای دلبــر می رسـم یـا باده ای؛ یا مشک خون ای دلستــان، حــالا مـرا راهــی ده از مـرز جنـون گـر بــاده نـوشـانـی مرا جـان مـرا …
بیشتر بخوانید »دلنوشته ها و اشعار رحلت زینب کبری (س)
(شعر مناسبت های مذهبی) دلنوشته ها و اشعار رحلت زینب کبری سلام الله علیها یک سال و نیم مانده غمت در گلوی من هر روز و شب تویی همه جا روبه روی من در زیر آفتابم و تشنه شبیه تو دنیا کشیده خنجر غم بر گلوی من تصویر قتلگاه تو …
بیشتر بخوانید »زینب به بند عشق و اسیر ولایت است (مرثیه)
(اشعار وفات حضرت زینب سلام الله علیها) زینب به بند عشق و اسیر ولایت است … (مرثیه) زینب اگر نبود امامت تمام بود شکر خدا که سایه او مستدام بود بعد از حسین پایه گذار قیام بود او خشم ذوالفقار علی در نیام بود در انقلاب ماریه صاحب سهام بود …
بیشتر بخوانید »در زلف تو یارا، دل در سفر افتد (الیار)
(شعر زیبا) جان در شکر … در زلف تو یارا، دل در سفر افتد از شوق تو جانا، جان در شکر افتد دامی بگشـودی، پیـش رخ دلـــها از بهــر همینـم، دل در خطـــر افتد هر حلقه ی مویت، یک عالم دیگر بر سیــر عـوالـم، دل در گــذر افتد پیـدا گـل …
بیشتر بخوانید »سلطانی اقلیم ادب در خور عشق است (امیر سیاهپوش)
(اشعار زیبا و مفهومی) سلطانی اقلیم ادب در خور عشق است … (امیر سیاهپوش) ای قوم! ابوجهل تو سلمان شدنی نیست این کافر بد کیش مسلمان شدنی نیست بیهوده نکوشید که برگردد از این راه شیطان رجیم است پشیمان شدنی نیست سلطانی اقلیم ادب در خور عشق است نمرود هوس …
بیشتر بخوانید »ای آنکه مرا برده ای از یاد، کجایی؟ (عاشقانه ها)
(شعر جدایی و فراق) کجایی؟ … ( پریناز جهانگیر عصر ) ای آنـــکه مـــرا بــرده ای از یاد ، کجایی ؟ بیــگانه شدی ، دست مریـــزاد ، کجایی ؟ در دام تــوأم ، نیست مـــرا راه گـریــــزی من عاشق ایــن دام و تو صیّاد ، کجایی ؟ محبوس شدم گوشه ی …
بیشتر بخوانید »