بایگانی/آرشیو برچسب ها : شعر

اشعار و دلنوشته های شبهای قدر

لیالی قدر

اشعار و دلنوشته های شبهای قدر  شب قدر است امشب مست مستم‌ ای خدا با تو شدم تا مست دانستم كه هستم ای خدا با تو در این خلوت تو من یا من تو، انصاف از تو می‌خواهم تو با من مست یا من مست هستم ای خدا با تو …

بیشتر بخوانید »

جانم به لب رسیده بیا یار جانی ام

امام زمان - اشعار زیبا

( اشعار و دلنوشته هایی برای امام زمان عج ) شرمنده جوانی از این زندگانیم هر شب یتیم توست دل جمکرانی ام جانم به لب رسیده بیا یار جانی ام از باد ها نشانی تان را گرفته ام عمری است عاجزانه پی آن نشانی ام طی شد جوانی من و …

بیشتر بخوانید »

رقـــص پروانه دل از گــل گلـزار تو بود…(الیار)

عاشقانه و زیبا

( شعر عاشقانه ) صبح رحمت… رقـــص پروانه ی دل از گــل گلـزار تو بود نغمه ی ساز من از صوت گهـــر بار تو بود جلـوه هـایـی که ببرد از کـف دل هوش مرا این همه پرتـوی از صـــورت مه پار تو بود دل غفلـت زده بیــدار شــد از خــواب، …

بیشتر بخوانید »

اشعار و دلنوشته های ولادت امام حسن مجتبی (ع)

اشعار و دلنوشته های ولادت امام حسن مجتبی (ع)

اشعار و دلنوشته های ولادت امام حسن مجتبی (ع) از نیمه ماه رمضان ماه بر آمد با آمدنش فصل غم و رنج سر آمد شاد است رسول دوسرا حضرت طاها زیرا كه كنون سبط كبیرش به بر آمد در بیت علی غلغله وشور بپا شد جبریل امین شاد بر او …

بیشتر بخوانید »

شعر زیبای مهر مادر ، عشق پدر…(ساسان کوچکی)

شعر مهر مادر عشق پدر

شعر مهر مادر عشق پدر اگر مهری به دل دارم ، اگرعشقی به سر دارم یقینا مــادرم داده و یـا ارث از پــدر دارم چو مـادر یاورم باشد ، پـدر باشد دعـا گویم نه از بیـگانه بـاکـم هست ، نه پـروا از خـطـر دارم اگر روزی شکستم عهد ، میان …

بیشتر بخوانید »

در خرابات مجانین کن گذر…(رضی‌الدین آرتیمانی)

عاشقانه

(اشعار زیبا و عاشقانه) کوی عشق در خرابات مجانین کن گذر تا ببینی رسم و آئین دگر عادت اینجا ترک رسم و عادت است رسم، اینجا ترک جان و ترک سر کوی عشق است این و در وی صد بلا حضرت عشق است اینجا باش باش سر مده اینجا عنان …

بیشتر بخوانید »

جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را…(شهریار)

جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را

( شعر زیبا و غم انگیز ) جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را…(شهریار) جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را به یاد یار دیرین کاروان …

بیشتر بخوانید »

یـا رب، درونـی عطا کن به از برون…(الیار)

یا رب

( اشعار و دلنوشته های عرفانی ) یا رب… یـا رب درونـی عطا کن به از برون کــایـــد بــرون مرا رنــــگی از درون باطــن به صـــدق بیــارایم و صفـا کــــردار خود بــکنم عــاری از فسون در گــردباد غبــارین نفــس و دل در عشـــق خود بچشـان باده ی جنون در چـاهســـار …

بیشتر بخوانید »

نگر کز چشم شاهد چیست پیدا…(شیخ محمود شبستری)

غروب زیبا

( اشعار زیبا ) نگر کز چشم شاهد چیست پیدا…(شیخ محمود شبستری) نگر کز چشم شاهد چیست پیدا رعایت کن لوازم را بدین جا ز چشمش خاست بیماری و مستی ز لعلش گشت پیدا عین هستی ز چشم اوست دلها مست و مخمور ز لعل اوست جانها جمله مستور ز …

بیشتر بخوانید »

کی بود کی رو به خاک آستان آرم تو را…(آذر بیگدلی)

عاشقانه و رمانتیک

(اشعار و ابیات عاشقانه و رمانتیک) ســوی آشیان… کَی بُوَد کَی رو به خاکِ آستان آرم تو را نقدِ دل با تحفه‌ی جان ارمغان آرم تو را قوّتِ پروازم ای صیّاد چون سوی تو نیست آن‌قَدَر نالم که سوی آشیان آرم تو را چند غافل باشی از حال دلم، دل …

بیشتر بخوانید »