( غزلیات زیبا و عارفانه ) ای رستخیز ناگهان ، وی رحمت بیمنتها … (مولانا) ای رستخیز ناگهان وی رحمت بیمنتها ای آتشی افروخته در بیشه اندیشهها امروز خندان آمدی مفتاح زندان آمدی بر مستمندان آمدی چون بخشش و فضل خدا خورشید را حاجب تویی اومید را واجب تویی مطلب …
Read More »Tag Archives: غزلیات
ایا صیّاد رحمی کن، مرنجان نیمجانم را … (شاطرعباس صبوحی)
( غزل های زیبا و عاشقانه ) مسوزان … ایا صیّاد رحمی کن، مرنجان نیمجانم را بکَن بال و پرم، امّا مسوزان استخوانم را اگر قصد شکارم داشتی اینک اسیرم من دگر از باغ بیرون شو، مسوزان آشیانم را به گردن بستهای چون رشتهٔ بر پای زنجیرم مروّت کن اجازت …
Read More »ابر می بارد و من می شوم از یار جدا…(امیرخسرو دهلوی)
( آرشیو اشعار امیرخسرو دهلوی ) ابر می بارد و من می شوم از یار جدا…(امیرخسرو دهلوی) ابر می بارد و من می شوم از یار جدا چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا ابر و باران و من و یار ستاده به وداع من جدا گریه کنان، ابر جدا، …
Read More »بیم است که سودایت دیوانه کند ما را … (امیرخسرو دهلوی)
( آرشیو اشعار امیرخسرو دهلوی ) بیم است که سودایت دیوانه کند ما را … (امیرخسرو دهلوی) بیم است که سودایت دیوانه کند ما را در شهر به بدنامی افسانه کند ما را بهر تو ز عقل و دین بیگانه شدم آری ترسم که غمت از جان بیگانه کند ما را …
Read More »ای سفر کرده، دلم بیتو بفرسود، بیا…(اوحدی مراغه ای)
(غزلیات زیبا و عاشقانه) ای سفر کرده، دلم بی تو بفرسود، بیا … (اوحدی مراغه ای) ای سفر کرده، دلم بیتو بفرسود،بیا غمت از خاک درت بیشترم سود، بیا سود من جمله ز هجر تو زیان خواهد شد گر زیانست درین آمدن از سود، بیا مایهٔ راحت و آسایش دل …
Read More »جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را…(شهریار)
( شعر زیبا و غم انگیز ) جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را…(شهریار) جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را به یاد یار دیرین کاروان …
Read More »آمد بهار جانها ای شاخ تر به رقص آ…(مولانا)
(شعر و دلنوشته زیبای بهاری) آمد بهار جانها ای شاخ تر به رقص آ…(مولانا) آمد بهار جانها ای شاخ تر به رقص آ چون یوسف اندرآمد مصر و شکر به رقص آ ای شاه عشق پرور مانند شیر مادر ای شیرجوش دررو جان پدر به رقص آ چوگان زلف دیدی …
Read More »