( آرشیو اشعار امیرخسرو دهلوی ) ابر می بارد و من می شوم از یار جدا…(امیرخسرو دهلوی) ابر می بارد و من می شوم از یار جدا چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا ابر و باران و من و یار ستاده به وداع من جدا گریه کنان، ابر جدا، …
بیشتر بخوانید »بایگانی/آرشیو برچسب ها : غزل
من ایران زمینم ، مه تاجداران … (الیار)
( اشعار ملی و میهنی ) ایران زمین … من ایران زمینم مه تاجداران به دوران کتاب کهن روزگاران بــه دل دارم از قعر دوران نشـــانی ز حــق جوئی وغیرت جــان نثاران به خــود بالــــم از پرچم مـردمانم نشــانی به دل دارد از تـک سواران گهی دست رستم گهی دست …
بیشتر بخوانید »عاشقان را کوی جانان دردها تسکیـن دهد … (الیار)
( آرشیو اشعار زیبا و عاشقانه الیار ) کوی جانان … عاشقان را کوی جانان دردها تسکیـن دهد عشق خود را چون نگینـی بر منِ مسکین دهد گــر نهـانی پا نهم بر کوی جانان یک شبی جــامی از می پـرکنــد اندر نقــاب دیــن دهد صورت بی صــورت جانــان ببینم یک نظر …
بیشتر بخوانید »بیم است که سودایت دیوانه کند ما را … (امیرخسرو دهلوی)
( آرشیو اشعار امیرخسرو دهلوی ) بیم است که سودایت دیوانه کند ما را … (امیرخسرو دهلوی) بیم است که سودایت دیوانه کند ما را در شهر به بدنامی افسانه کند ما را بهر تو ز عقل و دین بیگانه شدم آری ترسم که غمت از جان بیگانه کند ما را …
بیشتر بخوانید »من بر دیــار عاشقان، با جامه ای پــاک آمدم … (الیار)
( اشعار برگزیده ی الیار ) رویین تن عشق … من بر دیــار عاشقان، با جامه ای پــاک آمدم دل دادم انــدر دست او؛ روحی طربناک آمدم یک دم ندا آمــد مرا در کوهســـار هستی ام من بر ندای عشق او، بر سان پــــژواک آمدم انــگشت حکم خلقتش، بر من اشارت …
بیشتر بخوانید »خرمن زلف من کجا؟ شاخه یاسمن کجا؟ … (سیمین بهبهانی)
( غزل های زیبا ) ساق فریبزن … خرمن زلف من کجا؟ شاخه یاسمن کجا؟ قهر ز من چه می کنی ٬ بهر تو همچو من کجا؟ صحبت باغ را مکن پیش بهشت روی من سبزه ی عارضم کجا؟ خرّمی چمن کجا؟ لاله و من چه نسبتی؟ ساغر او ز …
بیشتر بخوانید »تقدیر جان مرا حق نوشته است … (الیار)
( اشعار عارفانه ) رشتهٔ عشق … تقدیر جان مرا حق نوشته است از خاک و شبنم عشقم سرشته است هر دل کــه بگذرد او از مسیر عشق دانــــد به درگــه حق، عشق، رشته است این رشته می بردم تا به بام عـــرش بر مسنــــدی کـــه نه جای فرشتـــه است …
بیشتر بخوانید »ای دل از آن ارغـوان ، جام شرابی ستان…(الیار)
( شعر عاشقانه ) حاکم گلها … ای دل از آن ارغـوان، جام شرابی ستان سلســله ای هم بر از، حلقه ی موی بتان سر به سجود آوری؛ جان لب جود آوری ار بچشی جرعه ای تا بشوی مست از آن بر گـــل او بلبـلــم؛ گــر چه اسیـر گِلم ورد …
بیشتر بخوانید »خود حجاب خود در این پایاب عالم بوده ام…(الیار)
( اشعار زیبا و دلنشین ) آب توبه… خود حجاب خود در این پایاب عالم بوده ام با دلی گِل بسته اندر خانه ی غم سوده ام غافل از احـــوال خویش و بی خبر از رمز راه گوئیــا گـرد غباری در دل یــک توده ام نیشی ازتقدیر حقّ، خواب از …
بیشتر بخوانید »آتــش نبــر به دلت از اجــاق کین…(الیار)
(آرشیو اشعار الیار) نکتههای گل… آتــش نبــر به دلت از اجــاق کین بــا باد کینـــه نســــوزد چـــراغ دیـن هرگز نروید علف، گر به جای آب بارد ز ابر فلــــک، سنـــگ بر زمیـــن در آزمون زمــان دست فتنـه است ابلیـــس چــون همه جا خفته در کمین ویران شود به جهان خــانه …
بیشتر بخوانید »