( داستان های کوتاه ) داستانک جالب «مرد سنگ شکن» روزي روزگاري سنگ شکن فقیري بود که زیرآفتاب و باران، روزگار را به خرد کردن سنگ هاي کنار جاده می گذرانید. روزي با خود گفت:”آه!اگر می توانستم ثروتمند شوم،آن وقت می توانستم استراحت کنم.” فرشته اي در آسمان پرسه می …
بیشتر بخوانید »بایگانی/آرشیو برچسب ها : مرد سنگ شکن
داستان های کوتاه جدید و خواندنی
8 داستان کوتاه جدید و خواندنی؛ پیرمرد و آسمان بچه محلها درور هم جمع شده بودند و در مورد پیرمردی که تازه به محلشون اومده بود گفتگو می کردند یکی میگفت: باید بریم درب خونش ودیگری میگفت چکار به پیرمرد بنده خدا دارید بگذارید دوران بازنشستگیشو با آرامش بگذرونه و …
بیشتر بخوانید »