نوشته های عاشقانه رضا صادقی ؛ صدایش زدم، برگشت پرسیدم :اینجا چه مى کنى؟ گفت دلتنگ روزگاران بودم ،گفتم خوبى؟گفت دوست داشتم مى بودم. گفتم غریبى؟گفت زمانى آشناتر از من نبود. پرسیدم چرا اینقدر بى جانى؟ گفت بس که جان دادم. دلم سوخت به رسم جهل مهربان گونه گفتم، سیگار؟ …
بیشتر بخوانید »