( اشعار عاشقانه ) درین سرای بی کسی، کسی به در نمیزند … هوشنگ ابتهاج درین سرای بی کسی، کسی به در نمیزند به دشتِ پُرملال ما پرنده پَر نمیزند یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمیکُند کسی به کوچه سارِ شب درِ سحر نمیزند نشستهام در انتظارِ این غبارِ …
بیشتر بخوانید »بایگانی/آرشیو برچسب ها : هوشنگ ابتهاج
نمی دانم چه می خواهم بگویم (هوشنگ ابتهاج)
(اشعار زیبا) نمی دانم چه می خواهم بگویم … (هوشنگ ابتهاج) نمیدانم چه میخواهم بگویم زبانم در دهان باز بسته است در تنگ قفس باز است وافسوس که بال مرغ آوازم شکسته است نمیدانم چه میخواهم بگویم غمی در استخوانم می گدازد خیال ناشناسی آشنا رنگ گهی می سوزدم گه …
بیشتر بخوانید »شعر راز خاکستر … (امیرهوشنگ ابتهاج)
(شعر) شعر راز خاکستر … (امیرهوشنگ ابتهاج) به جز باد سحرگاهی كه شد دمساز خاكستر؟ كه هر دم مي گشايد پرده ای از راز خاكستر به پای شعله رقصيدند وخوش دامن كشان رفتند كسي زان جمع دست افشان نشد دمساز خاكستر تو پنداری هزاران نی در آتش كرده اند اینجا …
بیشتر بخوانید »جانم بگیر و صحبت جانانه ام ببخش … (هوشنگ ابتهاج)
(دلنوشته) جانم بگیر و صحبت جانانه ام ببخش … (هوشنگ ابتهاج) زین گونه ام که در غم غربت شکیب نیست گر سر کنم شکایت هجران ، غریب نیست جانم بگیر و صحبت جانانه ام ببخش کزجان شکیب هست و زجانان شکیب نیست گم گشته ی دیار محبت کجا رود نام …
بیشتر بخوانید »متن های عاشقانه رمانتیک
متن های عاشقانه رمانتیک؛ دستمال کاغذی به اشک گفت: قطره قطرهات طلاست یک کم از طلای خود حراج میکنی؟ عاشقم.. با من ازدواج میکنی؟ اشک گفت: ازدواج اشک و دستمال کاغذی!؟ تو چقدر سادهای خوش خیال کاغذی! توی ازدواج ما، تو مچاله میشوی چرک میشوی و تکهای زباله میشوی پس …
بیشتر بخوانید »زندگي زيباست اي زيبا پسند
ارزش زندگی؛ زندگي زيباست اي زيبا پسند زنده انديشان به زيبايي رسند آنقدر زيباست اين بي بازگشت كز برايش مي توان از جان گذشت باغ ها را گرچه ديوار و درست از هواشان راه با يکديگر است شاخه ها را از جدايي گر غم است ريشه هاشان دست در دست …
بیشتر بخوانید »